جبرگرایی پیرامونی ( به انگلیسی: Environmental determinism ) ، جبرگرایی اقلیمی ( به انگلیسی: climatic determinism ) یا همچنین جبرگرایی جغرافیایی ( به انگلیسی: geographical determinism ) مطالعه چگونگی اثر محیط بیوفیزیکی بر جوامع و دولت ها و متمایل سازی آنان به سمت مسیر و روندهای توسعه ای خاص می باشد. [ ۱] جارد دایموند، جفری هربست، ایان موریس، و دیگر دانشمندان علوم اجتماعی جرقه احیای این نظریه را در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم زدند. بسیاری از محققان تأکید می کنند که این رویکرد اصلی برای تشویق استعمار و اروپامحوری، و بی ارزش کردن عوامل انسانی در جوامع غیر غربی مورد استفاده قرار گرفته در حالی که چهره های مدرنی مانند جارد دایموند در عوض از این رویکرد به عنوان توضیحی برای رد نژادپرستی استفاده کرده اند. مکتب فکری «نو - جبرگرایی محیطی»[ en ۱] بیانگر آن است که چگونه نیروهای جغرافیایی و اکولوژیکی بر دولت سازی، [ en ۲] توسعه اقتصادی و نهادها اجتماعی تأثیر می گذارند. [ ۲] [ ۳]
بر اساس نظریه های اولیه جبرگرایی محیطی در چین، یونان و روم باستان، ویژگی های محیطی خصوصیات جسمی و فکری جوامع را تعیین می کنند. گوان ژونگ ( ۷۲۰–۶۴۵ قبل از میلاد ) ، یک صدراعظم چینی در دوره بهار و پاییز تاریخ چین، معتقد بود که خصوصیات رودخانه های بزرگ شخصیت افراد ساکن در اطراف آن را شکل می دهد. رودخانه های سریع و پر پیچ و خم مردم را «حریص، بی ادب و جنگ طلب» می کرد. [ ۴] بقراط، یکی از فیلسوفان یونان باستان، روایت مشابهی را در رساله «دربارهٔ هواها، آب ها و مکان ها»[ en ۳] مطرح می کند. [ ۵]
نویسندگان در خاورمیانه قرون وسطی نیز نظریه هایی دربارهٔ جبر زیست محیطی ارائه کردند. جاحظ، نویسنده آفریقایی - عرب ، استدلال می کرد که رنگ پوست مردم و دام ها براساس ویژگی های آب، خاک و دمای محیطی تعیین می شود. او رنگ بازالت سیاه در شمال نجد را با رنگ پوست مردم ساکن در آنجا مقایسه کرد تا از نظریه خود حمایت کند. [ ۶]
ابن خلدون، جامعه شناس و همه چیزدان عرب، به طور مشابه رنگ پوست را با عوامل محیطی مرتبط دانست. او در کتاب مقدّمه ( ۱۳۷۷ میلادی ) بیان داشت که سیاهی پوست مردمان آفریقا به دلیل اقلیم و آب و هوای گرم جنوب صحرای آفریقا است و نه به دلیل تبار آفریقایی مردمان آن. او بدین ترتیب نظریه های نژاد حامیتی را که معتقد بودند نفرین حام ( پسر نوح ) علت داشتن پوست سیاه را به چالش کشید. [ ۷] بسیاری از نوشته های ابن خلدون در دوران استعمار برای پیشبرد ماشین تبلیغاتی استعمارگران ترجمه شد. [ ۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر اساس نظریه های اولیه جبرگرایی محیطی در چین، یونان و روم باستان، ویژگی های محیطی خصوصیات جسمی و فکری جوامع را تعیین می کنند. گوان ژونگ ( ۷۲۰–۶۴۵ قبل از میلاد ) ، یک صدراعظم چینی در دوره بهار و پاییز تاریخ چین، معتقد بود که خصوصیات رودخانه های بزرگ شخصیت افراد ساکن در اطراف آن را شکل می دهد. رودخانه های سریع و پر پیچ و خم مردم را «حریص، بی ادب و جنگ طلب» می کرد. [ ۴] بقراط، یکی از فیلسوفان یونان باستان، روایت مشابهی را در رساله «دربارهٔ هواها، آب ها و مکان ها»[ en ۳] مطرح می کند. [ ۵]
نویسندگان در خاورمیانه قرون وسطی نیز نظریه هایی دربارهٔ جبر زیست محیطی ارائه کردند. جاحظ، نویسنده آفریقایی - عرب ، استدلال می کرد که رنگ پوست مردم و دام ها براساس ویژگی های آب، خاک و دمای محیطی تعیین می شود. او رنگ بازالت سیاه در شمال نجد را با رنگ پوست مردم ساکن در آنجا مقایسه کرد تا از نظریه خود حمایت کند. [ ۶]
ابن خلدون، جامعه شناس و همه چیزدان عرب، به طور مشابه رنگ پوست را با عوامل محیطی مرتبط دانست. او در کتاب مقدّمه ( ۱۳۷۷ میلادی ) بیان داشت که سیاهی پوست مردمان آفریقا به دلیل اقلیم و آب و هوای گرم جنوب صحرای آفریقا است و نه به دلیل تبار آفریقایی مردمان آن. او بدین ترتیب نظریه های نژاد حامیتی را که معتقد بودند نفرین حام ( پسر نوح ) علت داشتن پوست سیاه را به چالش کشید. [ ۷] بسیاری از نوشته های ابن خلدون در دوران استعمار برای پیشبرد ماشین تبلیغاتی استعمارگران ترجمه شد. [ ۸]
wiki: جبرگرایی جغرافیایی