جبرگرایی


معنی انگلیسی:
determinism

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] جبرگرایی، مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعل مختار نمی داند. جبرگرایی انواع مختلفی دارد: جبرگرایی علمی؛ جبرگرایی فلسفی؛ جبرگرایی کلامی. منتقدان جبرگرایی معتقدند که دستِ کم برخی از افعال آدمی جبری نیست و آدمی در انجام آن ها می تواند تامل و تفکر نموده و تصمیم بگیرد و آن ها را انجام بدهد و یا ترک کند. امامیه نیز منتقد جبرگرایی است و به نظریه أمر بین الأمرین قائل است.
مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعل مختار نمی داند؛ بدین معنا که هر فعلی که به انسان نسبت داده می شود، همسان با افعال طبیعی انسان همچون تنفس کردن و تپش قلب است و هیچ فرقی میان آنها نیست. برخی از جبرگرایان منکر فاعل بودن انسان هستند و برخی نیز منکر مختار بودن انسان.
جبرگرایی انواع مختلفی دارد: برخی از جبرگرایان مستند به فلسفه یا علم جدید، افعال آدمی را کاملا در چارچوب قوانین موجود در طبیعت توضیح می دهند و در نتیجه، آنها را جبری و ضرورت یافته و از پیش تعیین شده می دانند. این گروه از جبرگرایان، انسان را فاعل غیر مختار می دانند. اما برخی دیگر از جبرگرایان مستند به مبانی کلامی و الهیاتی -همچون علم مطلق الهی یا قدرت مطلق الهی یا توحید در فاعلیت و خالقیت خداوند و غیره- معتقدند که آدمی اصلا فاعلیت ندارد تا جبری یا اختیاری باشد. با این حال، این گروه از متفکران را نیز جبرگرا می نامند. متفکران امامیه با جبرگرایی مخالفند و نظریه أمر بین الأمرین را نظریه درست می دانند.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: موجَبیّت؛ جبر عِلّی؛ دترمینیسم) نظریۀ قائل به ایجاب و تعیین اعمال به واسطۀ رویدادهای قبلی و بیرون از ارادۀ آدمی. این نظریه در فلسفه بر اصلی استوار است که حدوث رویداد بدون علت را ناممکن می داند. توفیق دانشمندان در کشف علل بعضی رفتارها و در مواردی هدایت آن ها این اصل را تقویت می کند. دربارۀ تعریف دقیق این اصطلاح همواره اختلاف نظرها و مناقشاتی وجود داشته است. جبرگرایی فیزیکی۱، که از ذره باوری (اتمیسم)۲ دموکریتوس۳ و لوکرتیوس۴ سرچشمه می گیرد، نظریه ای است که به موجب آن واکنش های انسانی را می توان به روابطی میان عوامل و عناصر زیست شناختی، شیمیایی یا فیزیکی تحویل کرد؛ این صورت بندی از جبرگرایی برای زیست شناسی اجتماعی و روان شناسی اعصاب نقشی بنیادی دارد. برعکس، جبرگرایی تاریخی۵ کارل مارکس۶ فراشخصی و عمدتاً اقتصادی است. برخلاف این دو دیدگاه، جبرگرایی روان شناختی۷، که شالودۀ فلسفی روان کاوی را تشکیل می دهد، بر این باور است که نیات، نیازها و امیال افراد در تبیین رفتار انسانی جنبۀ اصلی و اساسی دارند. جبرگرایی رفتارگر۸ ی بوروس اسکینر۹ با تعدیل این دیدگاه همۀ حالات روان شناختی درونی را به رفتارهای آشکارا مشاهده شدنی تحویل می کند. او در شرح خود از نظریه محرک ـ پاسخ از تحلیل های جدید آمار و احتمالات در زمینۀ علیت استفاده می کند. ژان پل سارتر۱۰ و بعضی دیگر از فیلسوفان معاصر معتقدند که درون نگری۱۱، جبرگرایی را رد می کند زیرا با نگاه به درون خود متوجه می شویم که اعمال ما نتیجۀ انتخاب خود ما هستند و رویدادهای قبلی یا عوامل خارجی آن ها را ایجاب نکرده اند. اما جبرگرایان در پاسخ می گویند که چنین تجربه هایی از آزادی اوهامی بیش نیستند و درون نگری روشی اعتمادناپذیر و غیرعلمی برای فهم رفتار انسانی است. با این حال، این دیدگاه در درون جامعۀ علمی با بیان اصلعدم حتمیّت۱۲ ورنر هایزنبرگ۱۳ تعدیل یافته است. پژوهش های هایزنبرگ در مکانیک کوانتومی۱۴ او را به این نتیجه رساند که دانشمند هم مشاهده گر است و هم شرکت کنندۀ فعال، و این امر با خنثی بودن در تزاحم است و در ذات موضوع مورد مطالعه تأثیر می گذارد. او در این نیز تردید کرد که آیا تعیین چارچوبی عینی برای تمایز علت از معلول ممکن است و آیا می توان یک معلول عینی، درحالی که شخص همیشه جزیی از علت آن است، را شناخت؟ جبرگرایی را گاهی با اعتقاد به تقدیر خلط می کنند، اما جبرگرایی هرگز بر این عقیده نیست که اعمال و امور بشری را موجودی خارج از نظم علّی قبلاً تعیین کرده و سرنوشت انسان از پیش به گونه ای اجتناب ناپذیر مقرر شده است.

مترادف ها

determinism (اسم)
جبر گرایی، فلسفه جبری، فلسفه تقدیری

پیشنهاد کاربران

این تئوری که هر اتفاقی می افتد، از قبل قرار بوده رخ بدهد و و نمی توانید آن را تغییر دهید.
چیزی که از توضیح برداشت کردم دقیقا متناقض با نظرات بود و به این تاثیر قضا و قدر تقدیر گرایی گفته میشه نه جبرگرایی!! جبرگرایی یعنی اینکه نه انسان اراده ی ازاد و تاثیری بر حال و اینده ی خودش نداره ولی اراده
...
[مشاهده متن کامل]
و تاثیرش بر اساس رویداد ها محدود میشه و بر اساس منطق امور و نظام جهان تمام رویداد ها به یک نتیجه ی واحد ختم میشه.

تاثیر قضا وقدر و تقدیر و سرنوشت
سرنوشت، اعتقاد به سرنوشت
نصیبه ازلی ، حکمت ازلی ، نفی اختیار

بپرس