جبر مطلق

پیشنهاد کاربران

انسان در طی زندگی دنیوی خود در کلیه ی جهات مکانی و بیمکانی ( در فضای هندسی مکان مطلق و بیمکانی مطلق بر رویهم که فقط نقش ظرف نگهدارنده محتوای کیهان یا جهان را عهده دار می باشند ) از اختیار، اراده و خواست نسبتا آزاد برخوردار است که به سمت های راست و چپ، جلو و عقب، بالا و پائین حرکت کند و آنهم در چهارچوب قوانین حاکم بر طبیعت و در کانال زنجیره علت و معلول ضروری و واقعی، اما در طول تک بُعدی زمان و بی زمانی جبر مطلق بر هستی یا وجود، ماهیت و ذات وی حکم فرماست و همیشه بسوی آینده و پیر شدن و مردن سوق داده می شود چه بخواهد و چه نخواهد. به بیانی دیگر میتوان بطور معقول و منطقی ادعا نمود که لحظه ی جاودانه حال به زبان فنی نوسانگر دو قطبی زمان مطلق و بیزمانی مطلق ( ابعاد چهارم مکان مطلق و بیمکانی مطلق ) به عنوان بزرگترین نیروی محرکه ی موجود در محتوای کیهان یا جهان، انسان و منجمله بقیه ی موجودات زنده و غیر زنده را از پشت بسوی آینده فشار نمیدهد و یا از جلو افسار آنها را پشت سر خود بسوی آینده نمی کشد بلکه آنها در بطن خود و بهمراه خود لحظه به لحظه، بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده حمل میکند، طوریکه هیچ چیز و هیچ موجودی را در پشت سر به حال خود باقی نمی گذارد و هیچ موجود و هیچ چیزی هم نمیتواند یک لحظه بسیار کوتاه از حرکت لحظه ی حال سبقت بگیرد و زود تر از بقیه ی موجودات و چیز ها یا به عرصه یا میدان آینده بگذارد. نکته ای که انسان در این زمینه از دیر باز تاکنون بطور کامل و روشن به آن واقف و آگاه نگردیده، اینست که مسیر حرکت لحظه ی جاودانه حال بصورت یک خط نمی باشد، طوریکه انسان ( منجمله بقیه ی موجودات درون این دنیا و خود این دنیا بهمراه کلیه ی تار و پودهای کثیر، فراوان و گوناگون زنده و غیر زنده چه عینی و فعلیتی و چه امکانی و غیبی یا چه فیزیکی و چه متافیزیکی ) روی آن نتواند به گذشته بازگردد بلکه دایره است و بازگشت انسان بر روی این مسیر دایره ای شکل به گذشته و تولد دوباره از مادر نه تنها امکان پذیر بلکه بطور مطلق ضروری، لازم و اجتناب ناپذیر میباشد و آنهم فقط با یک هدف یعنی تجربه ی مدارات و مراتب و درجات فراوان تکاملی برتر از قبل. تا این مراتب برتر هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش تجربه نگردند، این سفر دایره وار به پایان نخواهد رسید. از آنجائیکه مسیر حرکت لحظه جاودانه دایره ای شکل است، لذا همیشه پس از یک دور کامل حرکتش از نو آغاز میگردد و لذا یک پدیده دینی تحت عنوان آخر زمان هرگز اتفاق نخواهد افتاد و دو انسان شریف و بزرگوار با نام های ایسا و مهدی مثل بقیه ی افراد انسانی در زمان و بیزمانی و در مکان و بیمکانی خاص و ویژه خویش دوباره از مادر متولد خواهند گردید و ماننده بقیه هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل. این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ، 8m ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. پدیده طبیعی، واقعی، تجربی، محسوس و ملموس به شکل《تولد - زندگی - مرگ》برخلاف بینش و باور خردمندان گمنام هندو در تاریخ باستان بصورت یک چرخ یا چرخه تحت عنوان سمسرا ( samsara : به زبان فارسی فرا باستانی به شکل سم سرا به معنای سرای زهر یا سم و به زبان تمثیل به معنای خانه ی مملو از درد و رنج دنیوی ) نبوده و نمی باشد بلکه بصورت یک قوس یا کمان بسیار کوتاه روی محیط یک دایره ی بزرگ در پیوند گسست ناپذیر با یک قوس یا کمان بسیار بلند که بخش اعظم آن به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک می باشد به شکل 《مرگ - زندگی - تولد》. لذا:
...
[مشاهده متن کامل]

《تولد - زندگی - مرگ - زندگی - تولد 》 یک چرخ یا چرخه می باشد. در زبان روزمره بموازات استفاده از سمبل چرخ، میتوان زنجیره ی دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا سلسله دایره وار دهّر ها را هم بکار برد و یا گردش دایره وار وقوع مهبانگ های متوالی و هفتگانه. در همین رابطه و زمینه مفاهیم یا پدیده های نزول و صعود به معنای پایین آمدن و بالا رفتن روی دو کمان تحت عنوان قاب قوسین نبوده و نمی باشند بلکه به معنای تحول محتوای کیهان یا جهان از یک حالت کلی به یک حالت کلی دیگر که فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی مقدور و امکانپذیر می باشد یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از راه ها یا به روش های دیگری از قبیل هبوت یا نزول بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد ( حکیمان دینی اقوام یهود و عرب ) روی کره زمین پس از طرد و رانده شدنشان از باغچه فسقلی بهشت و درگاه و پیشگاه یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ؛ آبّا ، آبابا یا پدر آسمانی اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور و الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض و بازگشت خود و فرزندان و اعضای سلسله آیندگان شان از طریق قبض یا جدایی روح و یا از راه تناسخ و حلول یا گردش روان و یا از طریق پریدن جان های شیرین شان از دهان، گوش، بینی یا دماغ های سر تن های مبارکشان و امثالهم.
جبر مطلق را میتوان در ارتباط با راه و روش مطلق خدای حقیقی و واقعی ( یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار ) فهمید و درک کرد یعنی خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، از دیدگاه ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و آئینی و دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فلسفی و عرفانی ( چه کلاسیک یا سنتی و چه نو ظهور ) و آتئیستی در اعصار و شرائط مختلف تاریخی و جغرافیایی.

بپرس