[ویکی نور] جُبّایی، ابوعلی محمد بن عبدالوهاب بن سلام، (235 - شعبان 303ق / 849 - فوریه 916م)، یکی از بزرگ ترین نظریه پردازان معتزله است که گروهی از معتزلیان متأخر با عنوان «جبائیه» به پیروی از وی شناخته می شدند.
برخلاف شهرت فراگیر ابوعلی، دانسته ها درباره زندگی او اندک و پراکنده است. ابوعلی خود در 235ق، در جباء، شهرکی در خوزستان واقع در کرانه شمالی رود شوشتر متولد شد. وی در آغاز جوانی - به تخمین در اواسط دهه 250ق - برای تحصیل به بصره رفت و به حلقه درس ابویعقوب یوسف بن عبدالله شحام درآمد. این تخمین بر پایه حکایاتی است که حاکی از نخستین مناظرات او ظاهراً در بصره است و اینکه در این زمان او را «پسرکی از جباء» می خوانده اند.
پرورش جبایی در خوزستان به وی تربیتی ایرانی داده بود. ابوالحسن اشعری در نقدی بر تأویلات قرآنی ابوعلی، تصریح دارد که زبان اصلی وی عربی نبود و به کنایه یادآور می شود که او در فهم قرآن، زبان اهل روستایش جباء را مبنا قرار داده است. گفتنی است که ابن طاووس نیز گاه درک او از زبان عربی را نقد کرده است.
شحام مهم ترین استاد او در کلام معتزلی است و به عنوان واسطه ای در انتقال تعالیم ابوالهذیل علاف به وی ایفای نقش کرده است. ابن شهرآشوب، ابوجعفر اسکافی (د 240ق)، متکلم معتزلی بغداد را نیز از استادان او شمرده است که از نظر زمانی پذیرفتنی نیست. فارغ از کلام، تبحر ابوعلی در حیطه های ادبیات عرب حکایت از آن دارد که تعلیمی استوار در این باره داشته، هرچند گزارش روشنی درباره استادان ادب او به دست نیامده است.
قراین نشان می دهد که ابوعلی در حدود سال 257ق / 871م، بصره را به قصد بغداد ترک کرد و تا حدود سال 274ق / 887م، هنوز آنجا بوده است. برخی حکایات نشان از ملاقات هایی میان ابوعلی جبایی در دوره اقامتش در بغداد با ابن راوندی - متکلم منشعب از معتزله - دارد، اما گوئین - شاید با توجه به عبارات رکیک موجود در این روایت، مانند اعتراف ابن راوندی به معارضه ای با قرآن - اصرار دارد که این حکایات برساخته است. دوره اقامت ابوعلی جبایی در بغداد، فرصتی مناسب بود تا بغدادیان با آموزه های مکتب معتزلی بصره نیز آشنا شوند و این آغازی بود برای اینکه مرزهای جغرافیایی میان دو مکتب بصره و بغداد فروریزد و نام بصری و بغدادی برای این دو مکتب، صرفاً ناظر به تمایز دو سنت معتزلی باشد.
ربع سوم سده 3ق، دوره اوج گرفتن استادی ابوعلی بود، اما دیگر بصره اهمیت خود را در عرصه فرهنگ از دست داده بود. شهر بصره که از فتنه های مکرر در اواسط سده 3ق رنج می برد، در فاصله سال های 255 - 270ق، تحت سلطه زنگیان بود و در جریان استیلای آنان بر منطقه، به ویرانه ای مبدل شد. به همین سبب بود که ابوعلی، زمانی که برای به دست گرفتن پیشوایی مکتب بصری معتزله پس از استادش شحام راهی جنوب شد، ترجیح داد به موطن خود، خوزستان بازگردد و مرکزیت محافل بصری را در آنجا استوار سازد. در همین راستاست که وی در اوایل ربع چهارم - به تخمین در 276ق - از بغداد راهی خوزستان شد و در عسکر مکرم، در نزدیکی اهواز اقامت گزید. از آن پس، در همان جا به تعلیم پرداخت و جز در مسافرت هایی کوتاه، از آن شهر دوری نگزید. از جمله سفرها، باید به حضور وی در سوق الأهواز (محل کنونی اهواز) یاد کرد که در جریان آن، ملاقات ها و مناظره هایی با حارث بن علی وراق، متکلم معتزلی خراسان داشته است. از ظاهر عبارت ابن ندیم برمی آید، سفرهایی کوتاه به بصره و بغداد - که به آنها اشاره کرده و در خلال آنها مناظراتی داشته است - مربوط به همین دوره اقامت وی در عسکر مکرم بوده باشد. ظاهراً ازدواج ابوعلی نیز در همین زمان انتقال به خوزستان صورت گرفته است؛ زیرا می دانیم که ابوهاشم، فرزند وی در 277ق، تولد یافته است.
برخلاف شهرت فراگیر ابوعلی، دانسته ها درباره زندگی او اندک و پراکنده است. ابوعلی خود در 235ق، در جباء، شهرکی در خوزستان واقع در کرانه شمالی رود شوشتر متولد شد. وی در آغاز جوانی - به تخمین در اواسط دهه 250ق - برای تحصیل به بصره رفت و به حلقه درس ابویعقوب یوسف بن عبدالله شحام درآمد. این تخمین بر پایه حکایاتی است که حاکی از نخستین مناظرات او ظاهراً در بصره است و اینکه در این زمان او را «پسرکی از جباء» می خوانده اند.
پرورش جبایی در خوزستان به وی تربیتی ایرانی داده بود. ابوالحسن اشعری در نقدی بر تأویلات قرآنی ابوعلی، تصریح دارد که زبان اصلی وی عربی نبود و به کنایه یادآور می شود که او در فهم قرآن، زبان اهل روستایش جباء را مبنا قرار داده است. گفتنی است که ابن طاووس نیز گاه درک او از زبان عربی را نقد کرده است.
شحام مهم ترین استاد او در کلام معتزلی است و به عنوان واسطه ای در انتقال تعالیم ابوالهذیل علاف به وی ایفای نقش کرده است. ابن شهرآشوب، ابوجعفر اسکافی (د 240ق)، متکلم معتزلی بغداد را نیز از استادان او شمرده است که از نظر زمانی پذیرفتنی نیست. فارغ از کلام، تبحر ابوعلی در حیطه های ادبیات عرب حکایت از آن دارد که تعلیمی استوار در این باره داشته، هرچند گزارش روشنی درباره استادان ادب او به دست نیامده است.
قراین نشان می دهد که ابوعلی در حدود سال 257ق / 871م، بصره را به قصد بغداد ترک کرد و تا حدود سال 274ق / 887م، هنوز آنجا بوده است. برخی حکایات نشان از ملاقات هایی میان ابوعلی جبایی در دوره اقامتش در بغداد با ابن راوندی - متکلم منشعب از معتزله - دارد، اما گوئین - شاید با توجه به عبارات رکیک موجود در این روایت، مانند اعتراف ابن راوندی به معارضه ای با قرآن - اصرار دارد که این حکایات برساخته است. دوره اقامت ابوعلی جبایی در بغداد، فرصتی مناسب بود تا بغدادیان با آموزه های مکتب معتزلی بصره نیز آشنا شوند و این آغازی بود برای اینکه مرزهای جغرافیایی میان دو مکتب بصره و بغداد فروریزد و نام بصری و بغدادی برای این دو مکتب، صرفاً ناظر به تمایز دو سنت معتزلی باشد.
ربع سوم سده 3ق، دوره اوج گرفتن استادی ابوعلی بود، اما دیگر بصره اهمیت خود را در عرصه فرهنگ از دست داده بود. شهر بصره که از فتنه های مکرر در اواسط سده 3ق رنج می برد، در فاصله سال های 255 - 270ق، تحت سلطه زنگیان بود و در جریان استیلای آنان بر منطقه، به ویرانه ای مبدل شد. به همین سبب بود که ابوعلی، زمانی که برای به دست گرفتن پیشوایی مکتب بصری معتزله پس از استادش شحام راهی جنوب شد، ترجیح داد به موطن خود، خوزستان بازگردد و مرکزیت محافل بصری را در آنجا استوار سازد. در همین راستاست که وی در اوایل ربع چهارم - به تخمین در 276ق - از بغداد راهی خوزستان شد و در عسکر مکرم، در نزدیکی اهواز اقامت گزید. از آن پس، در همان جا به تعلیم پرداخت و جز در مسافرت هایی کوتاه، از آن شهر دوری نگزید. از جمله سفرها، باید به حضور وی در سوق الأهواز (محل کنونی اهواز) یاد کرد که در جریان آن، ملاقات ها و مناظره هایی با حارث بن علی وراق، متکلم معتزلی خراسان داشته است. از ظاهر عبارت ابن ندیم برمی آید، سفرهایی کوتاه به بصره و بغداد - که به آنها اشاره کرده و در خلال آنها مناظراتی داشته است - مربوط به همین دوره اقامت وی در عسکر مکرم بوده باشد. ظاهراً ازدواج ابوعلی نیز در همین زمان انتقال به خوزستان صورت گرفته است؛ زیرا می دانیم که ابوهاشم، فرزند وی در 277ق، تولد یافته است.
wikinoor: جبایی،_محمد_بن_عبدالوهاب