جباوه

لغت نامه دهخدا

( جباوة ) جباوة. [ ج ِ / ج َ وَ ] ( ع اِ ) آب فراهم آورده در حوض بجهت شتران. ( از قطرالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جِبوَه. ( از منتهی الارب ) ( قطر المحیط ). جِباة. ( قطر المحیط ). جِبا. جبایَه. ( از قطر المحیط ). آب گردآمده در چاه. ( مهذب الاسماء ). || پول مالیات. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) فراهم آوردن. ( از قطر المحیط ). فراهم آوردن باج را. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط )( از اقرب الموارد ). گرد کردن آب و خراج. ( تاج المصادر زوزنی ). فراهم آوردن مال و خراج و آب و غیر آن.

پیشنهاد کاربران

بپرس