دیکشنری
مترجم
بپرس
جایع
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
جایع. [ ی ِ ] ( ع ص ) جائع. ج ، جیاع. رجوع به جائع شود.
فرهنگ فارسی
گرسنه، مردگرسنه، جایع، جیاع جمع
( صفت اسم ) گرسنه . جمع جایمین ( جائمین ).
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . جائع ] (ص . اِ. ) گرسنه ،. ج . جایعین .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها