ز آن پیش که من درآیم از پای
در خانه خویش گرم کن جای.
نظامی ( از ضیا ).
از آن سرد آمد این کاخ دلاویزکه تا جا گرم کردی گویدت خیز.
نظامی ( از ضیا ).
ایام چون فتیله داغم تمام سوخت تا هم چو شمع پیش تو جا گرم کرده ام.
میلی ( از آنندراج ).
گرد دل گردم که بازار وفا را گرم کردآنقدر بنشست در آتش که جا را گرم کرد.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
رجوع به جای گرم داشتن شود.