جای کسی را گرفتن

مترادف ها

sub (فعل)
جای کسی را گرفتن، جایگزین کردن

bestead (فعل)
کمک کردن، یاری کردن، بدرد خوردن، سودمند واقع شدن، جای کسی را گرفتن

bested (فعل)
کمک کردن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن

پیشنهاد کاربران

جای کسی را گرفتن . اشغال کردن جای و مکان وی :
چگونه فراز آمدش رای این
به گیتی نگیرد کسی جای این.
فردوسی.
ندیده ست کس بند بر پای من
نه بگرفت شیر ژیان جای من.
فردوسی.
stand in place of someone

بپرس