جای شدن

لغت نامه دهخدا

جای شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جاگرفتن. ساکن شدن :
تا ترا جای شد ای سرو روان در دل من
هیچکس می نپسندم که بجای تو بود.
سعدی.

فرهنگ فارسی

ساکن شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس