جای در دیده دادن. [دَ دی دَ / دِ دَ ] ( مص مرکب ) کمال تعظیم و توقیر کردن. ( از بهار عجم ). عشق بسیار به آنکس داشتن. ( ناظم الاطباء ). نهایت مرغوب و پسندیده داشتن :
در دیده جا بمردم هموار میدهند
چون رشته صاف شد نگه ( ؟ ) چشم سوزنست.ناصر علی ( از بهار عجم ).