جای دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) تمکین. ( زوزنی ). || بنشانیدن. قرار دادن : چو این آفرین کرد رستم بپای شهنشه بدادش بر خویش جای.فردوسی.
place (فعل)گذاشتن، قرار دادن، جای دادن، گماردن، در محلی گذاردنimplant (فعل)فرو کردن، کاشتن، القاء کردن، جای دادن