جای برای کسی خالی کردن. [ ب َ ی ِ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعظیم کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). احترام نمودن از آنکس. ( ناظم الاطباء ). از جای برخاستن به احترام برای تازه وارد تا بدانجا نشیند : ببزم می پرستان محتسب خوش عزتی دارد که چون آید بمحفل شیشه خالی میکند جا را.
غنی ( از آنندراج ).
عجبی نیست ز بیقدری مردم در خاک که لحد هم نکند بهر کسی جا خالی.