جای انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) ترتیب دادن مکان. ( ارمغان آصفی ) ( از بهار عجم ). جای گستردن. مکان تعیین کردن : بی آنکه همی کام و زبان وقف تو دارم در صدر دل انداخته ام بهر تو جائی.واله هروی ( از ارمغان آصفی ).