procure (فعل)تحصیل کردن، بدست اوردن، خریدن، خرید کردن، جاکشی کردنpimp (فعل)جاکشی کردنpander (فعل)جاکشی کردن
قوادگی. [ ق َوْ وا دَ / دِ ] ( حامص ) قرمساقی. || زن جلبی. ( ناظم الاطباء ) .معنی اصطلاح - > پااندازیدلالی محبت؛ جاکشیمثال:اسمش را عوض کرده اند و یک کلاه شرعی هم سرش گذاشته اند، اما درواقع همان پااندازی است.حصل+ عکس و لینک