جاویدن

لغت نامه دهخدا

جاویدن. [ دَ ] ( مص ) درپهلوی جوتن ( جویدن )، و در کردی جوین ، جون ( جویدن )، و در افغانی ژوول ، ژوگل و در بلوچی جایگ و در پهلوی جوییتن بمعنی جویدن ، گفتن آمده ، مضغ کردن. ( از حاشیه برهان چ معین ).
- امثال :
تعریف خود کردن پنبه جاویدن است ، نظیر: ستودن خود پنبه جاویدن است. ( از امثال و حکم دهخدا ).
|| فریاد کردن مرغان. ( ناظم الاطباء ). || تف انداختن. ( ناظم الاطباء ) ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (مص م . ) جویدن .

فرهنگ عمید

=جویدن

پیشنهاد کاربران

بپرس