جاوید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأبید. ( دهار ). تخلید. ( زمخشری ). اخلاد. ( ترجمان القرآن ). ابدی ساختن. مخلد کردن. رجوع به جاوید و ترکیبات آن شود.
eternize (فعل)جاودانی کردن، ابدی کردن، شهرت ابدی دادن، جاوید کردن، فناناپذیر کردنimmortalize (فعل)جاوید کردن، شهرت جاویدان دادن به