جاوید کردن


معنی انگلیسی:
immortalize

لغت نامه دهخدا

جاوید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأبید. ( دهار ). تخلید. ( زمخشری ). اخلاد. ( ترجمان القرآن ). ابدی ساختن. مخلد کردن. رجوع به جاوید و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

تایید

مترادف ها

eternize (فعل)
جاودانی کردن، ابدی کردن، شهرت ابدی دادن، جاوید کردن، فناناپذیر کردن

immortalize (فعل)
جاوید کردن، شهرت جاویدان دادن به

فارسی به عربی

خلد

پیشنهاد کاربران

بپرس