جاوید بقا

لغت نامه دهخدا

جاویدبقا. [ ب َ] ( ص مرکب ) باقی. همیشه. پیوسته. دائم :
تیسیر نمودند و براهین بفزودند
هیلاج نمودند که جاویدبقائی.
خاقانی.
رجوع به جاوید شود.

فرهنگ فارسی

باقی و دائم

پیشنهاد کاربران

بپرس