جاور

لغت نامه دهخدا

جاور. [ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای زنجان رود خمسه خالصه وتیول مظفرالملک میباشد. هوایش گرمسیر و محصولش هم دیمی و هم آبی از رودخانه زنجان رود مشروب میشود. صیفی کاری هم در آن مینمایند. ( مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).

جاور. [ وَ ] ( اِ ) بمعنی حال باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). ( انجمن آرا ). چنانکه اگر گویند: «چه جاور داری ؟» مراد آن باشد که چه حال داری ؟. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || بمعنی خداوند جا و مکان نیز آمده است. ( آنندراج )( انجمن آرا ). جمع جاوران. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

صاحب جاومکان، حال وچگونگی
حال

گویش مازنی

/jaaver/ زورگو - از دو واژه ی جا به معنی جان و ور به معنی گیرنده استگیرنده ی جان

پیشنهاد کاربران

مود
جاوَر به معنی صاحب جا و مکان یا صاحب مضیف یا سفره دار میباشد، که این فامیل مختص کدخدایان وقت بوده، در استان کهگیلویه و بویر احمد این فامیل مختص خانواده مرحوم ملا محمد حسین باولی ( جاور ) کدخدای ایل بهمئی از روستای کت می باشد.
دارنده جا و مکان
ترک زبان
جاور از دو بخش جا و ور تشکیل شده که جا همان جا و مکان هست و ور یعنی مالک. و جاور میشه صاحب جا و مکان
جاور : یکی از طوایف بختیاری در شهرستان ایذه و استان خوزستان میباشد .
جاور در استان کهگیلویه و بویراحمد هم طوایف هست با این شهرت
شهرت جاور در استان کرمانشاه هم قدمت زیادی دارد
جاور به چم مقام و جایگاه و حالت و وضعیت میباشد و پارسی هست

بپرس