جاودان کبیر

لغت نامه دهخدا

جاودان کبیر. [ وِ ن ِ ک َ ] ( اِخ ) جاودان نامه سومین اثر فضل اﷲ حروفی است و از کتب مقدسه حروفیه بشمار است. رجوع به حروفیه در همین لغت نامه شود. در این کتاب که بلهجه استرآبادی است لغات محلی بسیار موجود است که برخی از آنها در ذیل ذکر میگردد: آمی بو، آمده بود. آمین ، آمدن. آو، آب. آوی ، آبی. آوین ، آوردن. آینه ، آدینه. اَ، آن ، این. از اونه ، از اوست. اژر، از این رو. اژرا، ازیرا. اَژه َ، از آن. اسپید، سفید. اکه ،اینکه. اگر. اکی ، کرد. ال ص م ن م ، الصلوة خیرمن النوم امّی ، امّی بودن پیغمبر یعنی منسوب بودن او بام ُ الکتاب یعنی سوره الحمد است و «ی » در امی یاء نسبت است. اَو، آب. انداتن ، انداختن. اُوی َ، این است ، اوست. ببو، بشود. ببی ، ببود = شد. بتاشند، بتراشند. بخوازه ، بخواهد. براه ، برای. برأاکه ، برای اینکه. بره ، بر این ، بر آن. بزان ، بدان. بصرا، بصورت. بکاردنه ، بگرداند. بکی ، کُنی = بکرد. بند، بُوَند. باشند. بو، هست. بووُ، بدوُ، باوُ. بیبو، بَشد. شد. بیر، پدر.
بیست و هشت. مجموع جمل اذان صبح است که هفده است و قامت که یازده است و نیز مجموع 17 رکعت نماز است با 11 رکعت نماز شب حضرت رسالت که از عایشه منقول است و عدد منازل قمر است.
بیشتند، بایستند. بیشستی ، بایستد. بیکرند، بکنند. بِین ، بودن. بین َ، بُردن. بنیکو کن ، به نیکو کردن. بینیکوساتن ، بی نیکو ساختن. پانزده ، همه اذانهاست بجز اذان صبح.
پنجاه. عدد حروف عربی بضمیمه نقطه های آن است ( فرض علی خمسون صلوة فی کل یوم و لیلة. حدیث ).
تع، تعالی. جَن ، زن. جوا، جدا. جه ، دَرَجَه. چهارده ، عدد حروف طه است. چی ، چیز.حضرت ، خدا. حم ، حامیم. ح ، حا. خنان ، آنان. اینان. خنانه ، آنها را. خو، خود، تو، او. خو، خواب. خوا، خدای تعالی. خوازه ، خواهد. خوشتنه ، خویشتن را. خونان ، آنان ، اینان. خوند، خویشند = خویشتن اند. خوین ، ش مفعولی. خوین ، خاکه. دَ، آدم ، دحیه کلبی. دبو، بود. درآ،درآید. دروچه ، دریچه. دره ، در این. دشی ، دَر شود. دقه ، دقیقه. دیامی ، درآمد. دِیرَ، دیگر. دیران ، دیگران. دیم ، وَجه ، روُی. زوان ، زبان. ژا، ژِ. ساتن ، ساختن. ساتی ، ساخته. ش ، عَرش ، شَکل. ش س ، قسمتهای فلک البروج. شو، شب. شُوَن ، شُدَن. ص َ، نماز، صلوة. صر، صورت. ص ، صورت. طط، قطط. علمسآ، علم آدم الاسماء. عث ، علیه السلام ، محمد. عیسه ، عایشه. ق ، حوّا، اُم . قطط، شدیدالجعوده. ک ، کلمه. کت ، رکعت. کیتبذ، نویسند. کُن ، 9 ( کاف ) ( حروف و نقطه 4 ) نون ( حروف و نقطه 5 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جاودان نامه سومین اثر فضل الله حروفی

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:استرآبادی، فضل الله (استرآباد ۷۴۰ـ نخجوان ۷۹۶ق)

پیشنهاد کاربران

بپرس