جاوان

لغت نامه دهخدا

جاوان. ( اِخ ) قبیله ای است از اکراد که در حله مزیدیه اقامت گزیدند. از آن قبیله است محمد جاوانی بن علی.( منتهی الارب ) ( غزالی نامه ). رجوع به جاوانیه شود.

جاوان.( اِخ ) از مزارع قدیم النسق طبس است. از آب قنات مشروب میشود و سکنه ندارد. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).

جاوان. ( اِخ ) اعتمادالسلطنه آرد: قریه ای است از نواحی جی اصفهان. ( مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).

جاوان. ( اِخ ) دهی از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان است. که در 7 هزارگزی جنوب خاور سده و 1 هزارگزی راه شوسه اصفهان بتهران واقع شده و محلی جلگه و معتدل است سکنه آن 2027 تن است و به فارسی سخن گویند. آب از زاینده رود تأمین میشود و محصول آن غلات ، تنباکو، صیفی ، پنبه ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ماشین رو و در حدود 5 باب دکان دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

پیشنهاد کاربران

جاوان ( Cavan ) :در زبان ترکی به معنی جوان
طایفه جاوید از شاخه جاوید ایل لر زلکی چهارلنگ لر بختیاری جدا شده است و
هیچ ربطی به قوم دیگری ندارد
ایل لر محمد حسنی از ایلات لر بختیاری ( لر بزرگ ) است
سردار محمد حسن خان لر بختیاری از سرداران صفوی و نادرشاه افشار بود

سلام
خوانین جاوی یا جاوید ( نوشته استاد ابوذر همتی )
طایفه جاوید یا جاوی از طوایف قدیمی ممسنی است. هسته اصلی جاویدی ها احتمالا از کردان جاوانی است. برخی خوانین جاویدی خاطره سکونت ممسنی ها در کردستان سوریه را به یاد دارند. و این نشانگر قدمت آنها در بین ممسنی ها می باشد. میرزا فتاح خان گرمرودی در گزارش سال 1260 ه. ق از آنها به نام نجیب ترین کلانتران ممسنی یاد کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بانی سلسله خوانین جاویدی شاهزاده خلیل الله است. باقرخان جاویدی فرزند زکی خان و نواده شاهزاده خلیل الله در سال 1201 ه. ق در اعتراض به کشتن اکبرخان زند که مادرش از ایل ممسنی بود در قلعه سفید به مخالفت با جعفرخان زند برخاست. وی در سال 1208 ه. ق در آخرین سال حکومت زند در توطئه ای به قتل رسید.
شاپورخان جاویدی فرزند خلیل خان در بخش جاوید ماهور، محمدعلی خان، ملک منصور خان، حمدالله خان، اردوان خان و نصرالله خان فتحی نژاد فرزندان فتح الله خان در بخش جاوید لله آخرین نسل خوانین متنفذ این طایفه اند.
مکاها ( مکوندها ) از ناحیه ای در جاوید ممسنی در پای اسپید دژکه ( دژ مشهور شاهنامه ) در روستای بهلو یا پهلو شاهنامه جدا شده و به کهگیلویه و بعد خوزستان رفتند قبل از مکوند ها هم ممبینی ها همینطور.
: در زبان شاهنامه ماد رو به بهلو یا پهلو می شناسن که نژاد کردها ست
: ماد در زمان ساسانیان پهلو نامیده می شد
شرفنامه بدلیسی : ایل مماسن یا ممسنی ، ایل بزرگ و قدرت مند است، اگر با تاریخ گزیدە برگردیم، می بینیم کە ٩٠٠ سال پیش نامشان آمدە است کە محل زندگی این ایل در کوه کردان نزیک حلب ( سوریە ) بودە و بە لرستان کوچ کردند، الان در استان هولیر ( اربیل ) جنوب کردستان ( کردستان عراق ) این ایل بە همان نام ‘ممسنی’ یا ( مامسەنی ) زندگی میکنن، لذا لازم نیست کە بگویند اطلاعات اندک دربارە این ایل در دست است، یا اطلاعات زیاد در درست نیست.
ممسنی یا مامسنی از مام حسینی نە امدە است. مم کە بە کردی میگن ( مەم ) نام یک از امیران دولت مروانی است، مم پسر اسکو پسر درباز پسر نصرالدولە مرانی است، و واژە ( سنی ) بە معنای پهن میاد، ممسنی یکسان است بە مم کە سرش بزرگ بودە یا عقلش زیاد است
مورخ یونانی که به نبرد ممسنی ها با اسکندر اشاره کرده است, کورتیوس روفوس مولف تاریخ اسکندر است. در متن بالا به هرودت مورخ یونانی اشاره شده که هرودت قبل از اسکندر بوده است. به نوشته استرابو مورخ رومی سه طایفه هخامنشی به نامهای :مردی, کرتی ( کردی ) و مکه ( مکا ) در استان فارس در حدود ممسنی فعلی زندگی می کرده اند. علاوه بر مک وند که منسوب به طایفه مکه هخامنشی است, طوایف دیگر ممسنی به نام مردویی, تیر مردانی, مرزیونی و دهمرده نام طایفه مردی را حفظ کرده اند. چرا در تاریخ قوم مماسن ( ممسنی ) از طایفه کرتی ( کوردی ) هیچ نامی نیست بسی جای تامل داره ، حذفش کردن هوشمندانه ؟؟؟!!!

بپرس