جاو

لغت نامه دهخدا

جاو. ( اِ ) معرب چاو. رجوع به چاو شود.

جأو. [ ج َءْوْ ] ( ع مص ) پوشیدن. پنهان کردن. || بازداشتن. || سودن. || پیوند کردن جامه. || گزیدن بدندان. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پوشیدن

پیشنهاد کاربران

در زبان کوردی به معنی کرباس میاد.
در کرمانجی به معنای چشم

بپرس