جاهلی کردن. [ هَِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جوانی کردن. خود را به جوانی زدن. خویشتن را جاهل و جوان نمودن. نادانی ناشی از شباب : چگونه پیر جوانی و جاهلی نکنددر این قضیه که گردد جهان پیر جوان.سعدی.