جاه و جلال. [ هَُ ج َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شکوه. دم و دستگاه. ابهت : با چنین جاه و جلال از پیشگاه سلطنت آگهی و خدمت دلهای آگه میکنی.حافظ.ترک ما سوی کس نمینگردآه از این کبریا و جاه و جلال.حافظ.