جانی اینگلیش دوباره متولد می شود ( به انگلیسی: Johnny English Reborn ) یک فیلم جاسوسی کمدی است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
این فیلم دنباله ای بر جانی اینگلیش ( ۲۰۰۳ ) و نقیضه ای بر فیلم های جیمز باند به شمار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
«جانی اینگلیش» که پس از کوتاهی کردن در مأموریتی در موزامبیک از «ام آی سون» اخراج شده و درجه شوالیه او خلع شده، برای فراموشی و التیام ناکامی این مأموریت در یک معبد بودایی در کوه های تبت به یادگیری فنون رزمی مشغول می شود.
پس از چندی رئیس جدید ام آی سون، با اسم مستعار «پگاسوس» از او دعوت می کند تا دوباره با این سازمان همکاری کند. اینگلیش به لندن بازمی گردد و با همکاران سابق خود «سایمون امبروز» و «پچ کوارترمین» که یک مخترع فلج است، و «کیت سامنر» متخصص روانشناسی جدید سازمان دیدار می کند. به او مأموریت داده می شود تا به همراه مأمور تازه کاری به نام «کالین تاکر» به هنگ کنگ سفر کند و با «تایتوس فیشر» –مأمور سازمان سیا که خبر از طرح ترور «ژانگ پنگ»، نخست وزیر چین در ملاقات برنامه ریزی شده با نخست وزیر بریتانیا داده است– دیدار کند. فیشر در دیدار با اینگلیش به او می گوید که عضو یک گروه مخفی تروریست به نام «ورتکس» است و این گروه قصد انجام این ترور را دارد. ورتکس یک سلاح مخفی دارد که با کنار هم قراردادن ۳ کلید می توان به آن دست یافت و او یکی از ۳ کلید را در اختیار دارد. فیشر در حین افشای این اطلاعات، توسط یک پیرزن تحت پوشش «نظافتچی» ترور می شود و کلیدش توسط یکی از اعضای ورتکس سرقت می شود. اینگلیش و تاکر پس از تعقیب و گریز با عضو ورتکس، موفق می شوند کلید را از او بگیرند. اما هنگامی که در هواپیما در حال بازگشت به لندن هستند، چمدان حاوی کلید توسط یکی دیگر از اعضای ورتکس –مردی که خود را جای مهماندار زنی به نام «سوزان» جازده و اینگلیش فکر کرده نام او «شوشان» است– با چمدان مشابهی عوض می شود. اینگلیش پس از بازگشت از سفر در جلسه ای با حضور پگاسوس و وزیر خارجه، متوجه می شود که «شوشان» کلید را از او دزدیده است. در جشنی که خانه پگاسوس برگزار می شود، اینگلیش توسط پیرزن نظافتچی مورد هجوم قرار می گیرد اما پس از تعقیب او، به اشتباه مادر پیر پگاسوس را دستگیر می کند.
این فیلم دنباله ای بر جانی اینگلیش ( ۲۰۰۳ ) و نقیضه ای بر فیلم های جیمز باند به شمار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
«جانی اینگلیش» که پس از کوتاهی کردن در مأموریتی در موزامبیک از «ام آی سون» اخراج شده و درجه شوالیه او خلع شده، برای فراموشی و التیام ناکامی این مأموریت در یک معبد بودایی در کوه های تبت به یادگیری فنون رزمی مشغول می شود.
پس از چندی رئیس جدید ام آی سون، با اسم مستعار «پگاسوس» از او دعوت می کند تا دوباره با این سازمان همکاری کند. اینگلیش به لندن بازمی گردد و با همکاران سابق خود «سایمون امبروز» و «پچ کوارترمین» که یک مخترع فلج است، و «کیت سامنر» متخصص روانشناسی جدید سازمان دیدار می کند. به او مأموریت داده می شود تا به همراه مأمور تازه کاری به نام «کالین تاکر» به هنگ کنگ سفر کند و با «تایتوس فیشر» –مأمور سازمان سیا که خبر از طرح ترور «ژانگ پنگ»، نخست وزیر چین در ملاقات برنامه ریزی شده با نخست وزیر بریتانیا داده است– دیدار کند. فیشر در دیدار با اینگلیش به او می گوید که عضو یک گروه مخفی تروریست به نام «ورتکس» است و این گروه قصد انجام این ترور را دارد. ورتکس یک سلاح مخفی دارد که با کنار هم قراردادن ۳ کلید می توان به آن دست یافت و او یکی از ۳ کلید را در اختیار دارد. فیشر در حین افشای این اطلاعات، توسط یک پیرزن تحت پوشش «نظافتچی» ترور می شود و کلیدش توسط یکی از اعضای ورتکس سرقت می شود. اینگلیش و تاکر پس از تعقیب و گریز با عضو ورتکس، موفق می شوند کلید را از او بگیرند. اما هنگامی که در هواپیما در حال بازگشت به لندن هستند، چمدان حاوی کلید توسط یکی دیگر از اعضای ورتکس –مردی که خود را جای مهماندار زنی به نام «سوزان» جازده و اینگلیش فکر کرده نام او «شوشان» است– با چمدان مشابهی عوض می شود. اینگلیش پس از بازگشت از سفر در جلسه ای با حضور پگاسوس و وزیر خارجه، متوجه می شود که «شوشان» کلید را از او دزدیده است. در جشنی که خانه پگاسوس برگزار می شود، اینگلیش توسط پیرزن نظافتچی مورد هجوم قرار می گیرد اما پس از تعقیب او، به اشتباه مادر پیر پگاسوس را دستگیر می کند.