جانی اباد

لغت نامه دهخدا

( جانی آباد ) جانی آباد. ( اِخ ) قریه ای است از قراء بلوک جویم ( خواجه ) و بیدشهر از بلوکات فارس. واقع در جلگه و از شمال بجنوب طول آن چهارفرسخ است و عرض آن نیز همینقدر است. رودخانه ای که منبعش ازین بلوک است ، پس از آنکه زراعت اینجا را مشروب میسازد رو بجنوب بفیروزآباد و از همان طرف برودخانه قیر و کارزین ملحق میشود ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).

جانی آباد. ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان آرد: از بلوک فراشبند است در فارس. طول جلگه فراشبند از مغرب به مشرق تخمیناً ده فرسخ و عرض آن نیز همین قدر است. دو مسجد و یک حمام در این بلوک هست و اکثر سکنه آن مکاری میباشند. اینجا محل قشلاق ایلات قشقایی است و آب آن از چشمه و قنوات تأمین میشود و از نقاطگرمسیر است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ). دهی از دهستان فراشبند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد است. در 48هزارگزی شمال باختر فیروزآباد و کنار راه عمومی فراشبند به فیروزآباد واقع شده و محلی جلگه و گرمسیر و مالاریایی است. 328 تن سکنه دارد. شیعه اند و به زبان فارسی سخن گویند. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات ، خرما، برنج است. شغل اهالی زراعت و صنایعدستی گلیم بافی است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

جانی آباد. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. در 50 هزارگزی خاور رفسنجان و 15 هزارگزی شمال رفسنجان به کرمان سکنه آن 15 تن میباشد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( جانی آباد ) قریه ای از قرائ بلوک جویم

پیشنهاد کاربران

بپرس