جان پاش. [ جام ْ ] ( نف مرکب ) جان پاشنده. تلف کننده جان. جان نثار کننده : سالها شد تا دل جانپاش ازرق پوش من معتکف وار اندر آن زلف سیه دارد وطن.خاقانی.