جان نیل ( به انگلیسی: John Neal ) ( ۲۰ ژوئنِ ۱۸۷۶ − ۲۵ اوتِ ۱۷۹۳ ) نویسنده و مترجم و فعّالِ مدنیِ آمریکایی بود. او از دههٔ ۱۸۱۰ تا دههٔ ۱۸۷۰ میلادی در آمریکا و بریتانیا قلم می زد و سخن می راند و از پیشگامانِ ملی گرایی ادبی آمریکایی بود. نیل علیهِ برده داری و لهِ حقوقِ زنان مبارزه کرد و زبانِ عامیانه را واردِ نوشته های ادبی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
۲۵ اوتِ ۱۷۹۳ جان نیل با یک خواهرِ دوقلو در پورتلند، مین زاده شد. یک ماهه بود که پدرش مرد و مادر سرپرستِ خانواده شد. تا دوازده سالگی در مدرسهٔ کوئیکرهای مادرش درس خواند و سپس کار و زندگیِ مستقل را آغاز کرد. در بیست سالگی به بوستون رفت و با سوءِ استفاده از شرایطِ جنگِ ۱۸۱۲ و قاچاقِ کالای غیرمجازِ انگلیسی پولی به دست آورد؛ ولی در ۱۸۱۶ همراهِ شرکایش ورشکسته شد.
از ورشکستگیِ ۱۸۱۶ تا رفتن به لندن در ۱۸۲۳ زندگیِ بس سرشاری در بالتیمور کرد: روزنامه نگاری، شاعری، رمان نویسی، تحصیلِ حقوق، وکالت و آموختنِ یازده زبان. تا ۱۸۲۲ از اعضای اصلیِ حلقه دلفی بود. سالِ ۱۸۱۹ نمایشنامه ای منتشر کرد ( هرچند هرگز نمایشنامه نویسِ موفّقی نشد ) و نخستین ستون نویسِ روزانهٔ آمریکا نیز شد و بیشترِ تاریخِ انقلابِ آمریکایش را هم نوشت. طرد از جامعهٔ کوئیکرها به جرمِ یک دعوای خیابانی را پذیرفت و اواخرِ ۱۸۲۳ به کشتی نشست و رهسپارِ بریتانیا شد.
سالِ ۱۸۲۴ به دعوتِ ویلیام بلکوود مجلّه نویس شد و نخستین مقاله اش دربارهٔ انتخاباتِ سالِ ۱۸۲۴ ریاستِ جمهوریِ ایالاتِ متحدهٔ آمریکا خوانندگانِ فراوان یافت. تا پاییزِ سالِ بعد با بلکوود همکاری کرد و پس از آن یک سال و نیم منشی و همکارِ جرمی بنتام شد. بهارِ ۱۸۲۷ بنتام خرجِ بازگشتش به آمریکا را داد. ولی آوازهٔ نیل افت کرده بود و دیگر رقیبِ ادبیِ جیمز فنیمور کوپر به شمار نمی رفت.
ژوئنِ ۱۸۲۷ نیل به پورتلند برگشت و ناخرسندیِ هم وطنانش از نوشته هایش در انگلیس دربارهٔ آمریکا او را به ستیهندگی برانگیخت. به ورزش و آموزشِ ورزش و نوشتن دربارهٔ تربیتِ بدنی روی آورد. سالِ ۱۸۲۸ مجلّهٔ یانکی را پایه گذارد که تا پایانِ سالِ بعد منتشر شد. داستان هایش از این دوره به بعد از کارهای ماندگارش به شمار می رود. از ۱۸۲۹ سخنرانی هایش را در شهرهای گوناگون آغاز کرد و در مسائلِ مختلفی مانندِ حقوقِ زنان تأثیر گذاشت.
سالِ ۱۸۲۸ ازدواج کرد و تا ۱۸۴۷ پنج فرزند یافت. سالِ ۱۸۳۶ خانهٔ خوبی در پورتلند ساخت و کارشناسی ارشدافتخاری از کالج بودین گرفت. از اواخرِ این دهه از کارهای ادبیِ خود کاست و به بازرگانی و کارهای مدنی و هنری ( مثلِ معماری و طرّاحیِ داخلی ) پرداخت. ناتانیل هاوثورن و جیمز راسل لوول در میانه های دههٔ ۱۸۴۰ از کم کار شدنش گفتند. سالِ ۱۸۵۱، پس از سال ها همدلی با یونیتارینیسم، به کلیسای کنگره گرایان گروید و مقالاتِ مذهبی نوشت. اواخرِ عمر، به خواهشِ هنری وادزورث لانگ فلو و دیگرانی، باز به نوشتنِ رمان پرداخت. سالِ ۱۸۶۹ حسبِ حالش را منتشر کرد. سرانجام ۲۰ ژوئنِ ۱۸۷۶ مرد و در پورتلند به خاک سپرده شد.
... [مشاهده متن کامل]
۲۵ اوتِ ۱۷۹۳ جان نیل با یک خواهرِ دوقلو در پورتلند، مین زاده شد. یک ماهه بود که پدرش مرد و مادر سرپرستِ خانواده شد. تا دوازده سالگی در مدرسهٔ کوئیکرهای مادرش درس خواند و سپس کار و زندگیِ مستقل را آغاز کرد. در بیست سالگی به بوستون رفت و با سوءِ استفاده از شرایطِ جنگِ ۱۸۱۲ و قاچاقِ کالای غیرمجازِ انگلیسی پولی به دست آورد؛ ولی در ۱۸۱۶ همراهِ شرکایش ورشکسته شد.
از ورشکستگیِ ۱۸۱۶ تا رفتن به لندن در ۱۸۲۳ زندگیِ بس سرشاری در بالتیمور کرد: روزنامه نگاری، شاعری، رمان نویسی، تحصیلِ حقوق، وکالت و آموختنِ یازده زبان. تا ۱۸۲۲ از اعضای اصلیِ حلقه دلفی بود. سالِ ۱۸۱۹ نمایشنامه ای منتشر کرد ( هرچند هرگز نمایشنامه نویسِ موفّقی نشد ) و نخستین ستون نویسِ روزانهٔ آمریکا نیز شد و بیشترِ تاریخِ انقلابِ آمریکایش را هم نوشت. طرد از جامعهٔ کوئیکرها به جرمِ یک دعوای خیابانی را پذیرفت و اواخرِ ۱۸۲۳ به کشتی نشست و رهسپارِ بریتانیا شد.
سالِ ۱۸۲۴ به دعوتِ ویلیام بلکوود مجلّه نویس شد و نخستین مقاله اش دربارهٔ انتخاباتِ سالِ ۱۸۲۴ ریاستِ جمهوریِ ایالاتِ متحدهٔ آمریکا خوانندگانِ فراوان یافت. تا پاییزِ سالِ بعد با بلکوود همکاری کرد و پس از آن یک سال و نیم منشی و همکارِ جرمی بنتام شد. بهارِ ۱۸۲۷ بنتام خرجِ بازگشتش به آمریکا را داد. ولی آوازهٔ نیل افت کرده بود و دیگر رقیبِ ادبیِ جیمز فنیمور کوپر به شمار نمی رفت.
ژوئنِ ۱۸۲۷ نیل به پورتلند برگشت و ناخرسندیِ هم وطنانش از نوشته هایش در انگلیس دربارهٔ آمریکا او را به ستیهندگی برانگیخت. به ورزش و آموزشِ ورزش و نوشتن دربارهٔ تربیتِ بدنی روی آورد. سالِ ۱۸۲۸ مجلّهٔ یانکی را پایه گذارد که تا پایانِ سالِ بعد منتشر شد. داستان هایش از این دوره به بعد از کارهای ماندگارش به شمار می رود. از ۱۸۲۹ سخنرانی هایش را در شهرهای گوناگون آغاز کرد و در مسائلِ مختلفی مانندِ حقوقِ زنان تأثیر گذاشت.
سالِ ۱۸۲۸ ازدواج کرد و تا ۱۸۴۷ پنج فرزند یافت. سالِ ۱۸۳۶ خانهٔ خوبی در پورتلند ساخت و کارشناسی ارشدافتخاری از کالج بودین گرفت. از اواخرِ این دهه از کارهای ادبیِ خود کاست و به بازرگانی و کارهای مدنی و هنری ( مثلِ معماری و طرّاحیِ داخلی ) پرداخت. ناتانیل هاوثورن و جیمز راسل لوول در میانه های دههٔ ۱۸۴۰ از کم کار شدنش گفتند. سالِ ۱۸۵۱، پس از سال ها همدلی با یونیتارینیسم، به کلیسای کنگره گرایان گروید و مقالاتِ مذهبی نوشت. اواخرِ عمر، به خواهشِ هنری وادزورث لانگ فلو و دیگرانی، باز به نوشتنِ رمان پرداخت. سالِ ۱۸۶۹ حسبِ حالش را منتشر کرد. سرانجام ۲۰ ژوئنِ ۱۸۷۶ مرد و در پورتلند به خاک سپرده شد.