با کمال احترام در پیشگاه والای ادیبان و شاعران و حکیمان و عارفان پارسی زبان، از دیدگاه فردی من تقسیم موجودات به جاندار و بی جان در اصل و ریشه یک گمراهه روی بنیادی بوده و می باشد بلکه زنده و غیر زنده. زیرا جان خدای حقیقی و واقعی پیوسته و تجزیه ناپذیر می باشد و فقط یک وظیفه یا نقش عمده و اصلی را عهده دار است و آن نقش عبارت است از بخشیدن دائمی حیات یا زندگی. برخلاف بینش و باور ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و به ویژه مسیحیت و اسلام، نه روح و نه روان خدای حقیقی و واقعی هیچکدام منشاء حیات یا زندگی نمی باشند بلکه بهمراه ماده فقط وظیفه یا نقش خمیرمایه ساختاری را بازی میکند، به این معنا که جسم، کالبد، تن و یا بدن موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی، فقط مادی نمی باشد بلکه تثلیثی یعنی مادی - روانی - روحی. این سه جنبه غیر قابل تفکیک یا جدائی از همند بلکه از قابلیت یا استعداد تبدیلات متقابل بهمدیگر برخوردارند و آنهم همیشه به دو روش ؛ یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم. ساکن این تمپل، معبد، سرا، کوخ گلی، کلبه ی محزون تثلیثی ادیبان و شاعران و عارفان و متکلمین و فقیهان و عارفان دینی منجمله بقیه موجودات زنده، روح القدوس یا روح مقدس نمی باشد بلکه نفس مجرد یا من نباتی و حیوانی و انسانی، که هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از یک نقطه تجزیه ناپذیر و بسیط یا ساده بی بعُد هندسی در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی. موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی دارای جان های انفرادی نیستند، طوریکه در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر ( یا مرطوب شدن بذر ) بصورت یک ذره از بیرون به آن بپیوندد و در لحظه مرگ تن یا بدن از آن به بیرون بپرد و مانند یک پرنده رها شده از قفس به اصطلاح تنگ خاکی جهان به اصطلاح مادی و فانی و گذرا را عجولانه یا شتابان ترک کند و بسوی جهان به اصطلاح معنوی و باقی و جاودانه، سبک بالانه پرواز نماید. در بارگاه، درگاه و یا پیشگاه خدای حقیقی و واقعی ملقب به خداوند متعال، حق تعالی، سبحان، عزّ و جلّ و جلال هو امیدواریم که جان های شیرین اموات یا مردگان در طی این پرواز ها در در طول راه های هوائی و فضایی ( بین این دنیای فیزیکی در اینجا و آن دنیای استعلایی یا متافیزیکی در آنجا ) مانند کاکانوس مصریان و یونانیان؛ عنقای ابن عربی ؛ سیمرغ زالی - رستمی - عطاری - قافی و ققنوس نیمایی طعمه باز ها، شاهین ها، عقاب ها و کرکس ها نگردیده بوده باشند.
... [مشاهده متن کامل]
چه خوش سروده روزی یا شبی ابوالقاسم فردوسی حکیم و حماسه سرای بزرگ توس که به قول خود بسی رنج برده یا کشیده دران سال سی / تا عجم را زنده کند بدان پارسی/:
هان ای بندگان ایزد منان یا جان و خرد! شما را به الله سوگند میازارید موران را که دانه کش اند/
که مانند عبدالله خان حجازی و خودتان هرکدام یک جان دارند و جان های شیرین شان خوش اند/؟
یا اینکه :
میازار موری را که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است