جان سپاری


معنی انگلیسی:
devotion

لغت نامه دهخدا

جان سپاری. [ س ِ ] ( حامص مرکب ) عمل جان سپار. جان دهی. جان دادن. فداکاری : با اسوباران اردشیر کوخشش و کارزار و جانسپاریهای سخت کردند. ( کارنامه اردشیر ص 19 س 10 ).
ما از پی تو بجان سپاری
با خصم خودت چراست یاری.
نظامی.
هر کس بمصاف در سواری
مجنون بحساب جان سپاری.
نظامی.
بود بیماری شب جان سپاری
زبیماری بتر بیمارداری.
نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل جان سپار جان دهی فداکاری .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) فداکاری .

فرهنگ عمید

جانبازی، فداکاری.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی جان سپاری از ریشه ی واژه ی جان سپار و ی فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جان سپاریجان سپاریجان سپاریجان سپاریجان سپاری

بپرس