جان رمبو

برمه غرق در خون و آتش است. کشتار مردم بی گناه به بدترین شکل به بهانه سرکوب شورشیان، تنها دلیل یک سرهنگ ارتشی روانی و پست فطرت است. جان رمبو ( با بازی سیلوستر استالونه ) سرباز بازنشسته ارتش آمریکا، در تایلند به کار صید ماهی و مار مشغول است و زندگی آرامی دارد. گروهی مدافع حقوق بشر و انسان دوست به سرپرستی مردی به نام مایکل ( با بازی پال شولتز ) از رمبو درخواست می کند تا آنها را برای رسیدن به برمه همراهی کند. رمبو مخالفت کرده و به او هشدار می دهد که راه آمده را برگردد. رمبو می گوید که در برمه چیزی جز مرگ انتظارشان را نمی کشد. اما سارا ( با بازی جولی بنز ) نامزد مایکل اصرار می کند تا رمبو آنها را همراهی کند. او می گوید که مردم برمه به غذا و دارو شدیداً محتاجند. رمبو در نهایت می پذیرد و با آنان همراه می شود. در راه آنان با گروهی آدمکش و متجاوز رو به رو می شوند. رمبو به ناچار با این گروه درگیر شده و آنها را می کشد. مایکل مخالفت خود را نسبت به رفتار خشن رمبو اعلام کرده و در ادامه مسیر از او می خواهد که او و دوستانش را ترک کند. سارا بابت کمکهای رمبو از او تشکر کرده و صلیب کوچک را که به گردن دارد به رمبو می دهد. مایکل، سارا و دیگر افرادشان به دهکده می روند و به یاری مردم می شتابند اما دیری نمی گذرد که نیروی ارتش برمه از راه می رسند و دست به کشتار مردم می زنند. سارا و مایکل اسیر شده و بسیاری از دوستانشان همانند مردم برمه کشته می شوند … از رمبو درخواست می شود که به یاری آنها بشتابد. این در حالی است که گروهی مزدور نیز، جان را در این مأموریت همراهی می کنند. اما بیشتر افراد این گروه که چیزی جز پول برایشان مهم نیست، قاعدتاً نمی توانند با اندیشه رمبو که هدفش چیزی جز کمک و نجات بیگناهان نیست، کنار بیایند. مزدوران شبانه به اردوگاه حمله می کنند و در حالیکه اسرای بازمانده را نجات می دهند، افراد بسیاری از دشمن را نیز، غافلگیر کرده و می کشند. رمبو نیز به کمک سارا شتافته و او را که در معرض تجاوز قرار دارد، نجات می دهد … مزدوران نیز منتظر رمبو و سارا نمانده و از صحنه می گریزند. سارا و رمبو در یک قدمی مرگ توسط یکی از مزدوران تک تیرانداز که برخلاف همراهانش صحنه را خالی نکرده، نجات میابند. پس از مدتی کشمکش، مزدوران به چنگ سرهنگ ارتشی و دارودسته اش می افتند. سرهنگ دستور می دهد که آنها را تیرباران کنند اما یک بار دیگر، رمبو به موقع از را می رسد و به کمک یک تیربار به جان دشمن می افتد و سرانجام، به کمک شورشیان و البته مزدوران ارتش برمه از هم می پاشد. سرهنگ قصد دارد از صحنه بگریزد اما رمبو او را می کشد. سارا، مایکل و برخی از مزدوران از این نبرد خونین جان سالم بدر می برند …