جان دیتون ( به انگلیسی: John Deighton ) معروف به جک گازی ( ۱۸۷۵–۱۸۳۰ ) متولد شهر هال در انگلستان و صاحب یک بار در ونکوور در استان بریتیش کلمبیا بود. جان دیتون با همراهی برادرانش تام و ریچارد دریانوردی را در شهر محل تولدشان هال که یک بندر بزرگ بود آموختند. تام و ریچارد توانستند روی کشتی های انگلیسی کارآموزی کنند، اما موقعیت برای جک فراهم نشد. در عوض او توانست به کارآموزی روی کشتی های آمریکایی بپردازد.
وقتی تب طلا در کالیفرنیا شروع شد کشتی ها تنها وسیله حمل و نقل انسان و بار از نیویورک به سان فرانسیسکو بودند. جک دیتون برای کار روی کشتی بادبانی جدیدی به نام «شکست ناپذیر» ثبت نام کرد که می توانست ۴۰۰ مایل در ساعت حرکت کند و به جای ۱۶۰ روز این سفر را در ۱۱۵ روز به پایان برساند.
دیتون در ۲۳ سالگی به عنوان افسر سوم کشتی به انگلستان سفر و خانواده اش را ملاقات کرد و پس از بازگشت به آمریکا دیگر هرگز به انگلستان بازنگشت.
از آن به بعد دیتون در کالیفرنیا همانند خیلی های دیگر در جستجوی طلا بود تا سال ۱۸۵۸ که خبر از پیدا شدن طلا در یک مستعمره انگلیسی به نام کالدونیای جدید رسید. دیتون به همراه هزاران نفر دیگر به کالدونیا که بعدها نامش به بریتیش کلمبیا تغییر کرد سفر کرد و با وجود زمستان های سخت و سرد، در آنجا به مدت ۵ سال به جستجوی طلا پرداخت، هر چند که موفق نشد.
در آن زمان فقط کشتی های آمریکایی روی رودخانه فریزر برای جابجایی معدنچیان استفاده می شد که به نسبت جمعیت زیاد معدنچیان کافی نبود. به همین خاطر کشتی های محلی ساخته شد و دیتون هدایت این کشتی ها را بر روی رودخانه فریزر به عهده گرفت. در سال ۱۸۶۴ دیتون به دلیل مشکلات جسمی مثل ورم پا مجبور به تغییر شغل شد.
جان دیتون بین سال های ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۷ اداره یک بار به نام سالن جهان در منطقه نیو وست مینستر را به عهده گرفت که به دلیل تب بالای طلا بسیار پر رونق بود. در سال ۱۸۶۷ اداره بار را به یک ملوان آمریکایی سپرد تا به یک سفر تفریحی در اطراف دریاچه هریسون و چشمه آب گرم هریسون برود. جشن ۴ ژوئیه ( استقلال کانادا ) از کنترل خارج شد و زمانی که دیتون بازگشت، سرمایه اش از دست رفته بود.
در سال ۱۸۶۷ دیتون در قسمت جنوبی خلیج بورارد و به درخواست دوست قدیمی اش کاپیتان ادوارد استمپ، باری تأسیس کرد که بعدها نامش را به یاد بار قبلیش در نیو وست سالن جهان گذاشت. دارایی دیتون در این زمان به جز ۶ دلار و چند تکه وسیله منزل ساده چیز دیگری نبود و به جز همسر سرخپوست و سگ زردش همراه دیگری نداشت. اما او برای ساخت این بار جدید از کارگران بیکار کارخانه چوب بری کمک گرفت که به جای پول، ویسکی می خواستند. چرا که نزدیکترین محل برای نوشیدن الکل از آنجا ۲۵ مایل فاصله داشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوقتی تب طلا در کالیفرنیا شروع شد کشتی ها تنها وسیله حمل و نقل انسان و بار از نیویورک به سان فرانسیسکو بودند. جک دیتون برای کار روی کشتی بادبانی جدیدی به نام «شکست ناپذیر» ثبت نام کرد که می توانست ۴۰۰ مایل در ساعت حرکت کند و به جای ۱۶۰ روز این سفر را در ۱۱۵ روز به پایان برساند.
دیتون در ۲۳ سالگی به عنوان افسر سوم کشتی به انگلستان سفر و خانواده اش را ملاقات کرد و پس از بازگشت به آمریکا دیگر هرگز به انگلستان بازنگشت.
از آن به بعد دیتون در کالیفرنیا همانند خیلی های دیگر در جستجوی طلا بود تا سال ۱۸۵۸ که خبر از پیدا شدن طلا در یک مستعمره انگلیسی به نام کالدونیای جدید رسید. دیتون به همراه هزاران نفر دیگر به کالدونیا که بعدها نامش به بریتیش کلمبیا تغییر کرد سفر کرد و با وجود زمستان های سخت و سرد، در آنجا به مدت ۵ سال به جستجوی طلا پرداخت، هر چند که موفق نشد.
در آن زمان فقط کشتی های آمریکایی روی رودخانه فریزر برای جابجایی معدنچیان استفاده می شد که به نسبت جمعیت زیاد معدنچیان کافی نبود. به همین خاطر کشتی های محلی ساخته شد و دیتون هدایت این کشتی ها را بر روی رودخانه فریزر به عهده گرفت. در سال ۱۸۶۴ دیتون به دلیل مشکلات جسمی مثل ورم پا مجبور به تغییر شغل شد.
جان دیتون بین سال های ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۷ اداره یک بار به نام سالن جهان در منطقه نیو وست مینستر را به عهده گرفت که به دلیل تب بالای طلا بسیار پر رونق بود. در سال ۱۸۶۷ اداره بار را به یک ملوان آمریکایی سپرد تا به یک سفر تفریحی در اطراف دریاچه هریسون و چشمه آب گرم هریسون برود. جشن ۴ ژوئیه ( استقلال کانادا ) از کنترل خارج شد و زمانی که دیتون بازگشت، سرمایه اش از دست رفته بود.
در سال ۱۸۶۷ دیتون در قسمت جنوبی خلیج بورارد و به درخواست دوست قدیمی اش کاپیتان ادوارد استمپ، باری تأسیس کرد که بعدها نامش را به یاد بار قبلیش در نیو وست سالن جهان گذاشت. دارایی دیتون در این زمان به جز ۶ دلار و چند تکه وسیله منزل ساده چیز دیگری نبود و به جز همسر سرخپوست و سگ زردش همراه دیگری نداشت. اما او برای ساخت این بار جدید از کارگران بیکار کارخانه چوب بری کمک گرفت که به جای پول، ویسکی می خواستند. چرا که نزدیکترین محل برای نوشیدن الکل از آنجا ۲۵ مایل فاصله داشت.
wiki: جان دیتون