جان در قدم ریخ

لغت نامه دهخدا

جان در قدم ریختن. [ دَ ق َ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) جان در پای کسی ریختن. جان را فدای کسی کردن :
گرت جان در قدم ریزم هنوزت عذر میخواهم
که از ما خدمتی ناید چنان لایق که بپسندی.
سعدی.
رجوع به جان در قدم کردن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس