جانداروی عاشقان حدیثت
قفل دل گمرهان دعایت.
جمال الدین عبدالرزاق.
آن می که کلیدگنج شادی است جان داروی جام کیقبادیست.
نظامی.
ای سخنت مهر زبانهای مابوی تو جانداروی جانهای ما.
نظامی.
ابرکه جانداروی پژمردگی است هم قدری بلغم افسردگی است.
نظامی.
ساخته جانداروئی از پی دلها بنطق آینه آفتاب مفتی صاحبقران.
مجیر بیلقانی.
نباتی کز فضای بی ثبات او همی خیزداگر چه محض جانداروست درمان را نمی شاید.
مجیر بیلقانی.
ای داور مهجوران جانداروی رنجوران صبر همه مستوران رسوای تو اولی تر.
خاقانی.
جان نالان را بداروخانه گردون مبرکز کفش جانداروئی بی سم نخواهی یافتن.
خاقانی.
بهترین جائی بدست بدترین قومی کز اومهره جاندارو اندر مغز ثعبان دیده اند.
خاقانی.
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهدجان داروئی که غم ببرد درده ای صُبَی.
حافظ.