دیکشنری
مترجم
بپرس
جان خون شدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
جان خون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خون شدن دل. کنایه از شدت اضطراب. بی قرار شدن. بی تاب شدن.
فرهنگ فارسی
خون شدن دل یعنی بی قرار و بیتاب شدن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها