جان خواه

لغت نامه دهخدا

جان خواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خواهنده جان. آنکه یا آنچه خواستار جان باشد. گیرنده جان :
تیغ جانخواه تو عزرائیل را گوید بجنگ
کای اخی جائی نشانی ده مرا جان دگر.
سوزنی.
جان خواه تو بس شگرف یار است
جان دادن تو عظیم بار است.
نظامی.
رجوع به جان خواستن شود. || ( اِ ) اسم محبوب. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خواهنده جان

پیشنهاد کاربران

جانخواه می تواند معنی دلخواه و دوست داشتنی بدهد مانند این که گفته می شود تو را از جان و دل دوست دارم. همچنین جانخواه نام فامیلی عده ای است
جانخواه می تواند معنی دلخواه و دوست داشتنی داشته باشد مانند اینکه گفته می شود از جان و دل دوستت دارم. فامیل برخی هم جانخواه است