دیدن روی ترا دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است.
حافظ.
، جانبین. [ ن ِ ب َ ] ( ع اِ ) طرفین. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تثنیه جانب در حالت نصبی و جری. دو طرف. دو جانب : بخفض جناح ذلت پیش آیی و به استمالت خاطر و استقالت از فساد ذات البینی که در جانبین حاصل است مشغول شوی. ( مرزبان نامه ). اسباب قرابت میان جانبین مؤکد است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 403 ). از جانبین در آن محاربت جد بلیغ نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 18 ). خلقی بسیار از جانبین بفنا رسیده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 416 ). در باب موافقت جانبین سعی بلیغ نموده. ( حبیب السیر ج 3 ص 179 ). رجوع به جانب شود.