جان برمیان. [ جام ْ ب َ ] ( ص مرکب ) مستعد و ساخته. ( شرفنامه ٔمنیری ). مستعد و آماده. ( ناظم الاطباء ) : ای قلمت با دوات طوطی و هندوستان پیش زبان تو تیغ هندوی جان برمیان.
سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).
|| وامانده شده از زندگانی. ( ناظم الاطباء ). منتظر مرگ. || مرده انگاشتن. ( شرفنامه منیری ).