جان بر. [ جام ْ ب َ ] ( نف مرکب ) کسی که میرهاند جان خود را. ( ناظم الاطباء ) : که احدی از آنها از دست آن ملعون جان بر نشد. ( مجمل التواریخ گلستانه ).دل جان بر نمییابم ز دست تیغ مژگانش بدور چشم او پیمانه ها لبریز می بینم.طالب آملی ( از بهار عجم ).