چیست جان تا پیش تیغ یار نتوان باختن
سهل باشد پیش آب زندگی جان باختن.
صائب ( از بهار عجم ).
درون ماندگان خرقه انداختندبر آن خرقه بسیار جان باختند.
نظامی.
جان باختن آسانست اندر نظرت لیکن این لاشه نمی بینم شایسته قربانت.
سعدی.
جان باختن بکویت در آرزوی رویت دانسته ام ولیکن خونخوار ناگزیری.
سعدی.
پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست بر بساط نرد در اول نظر جان باختن.
سعدی ( کلیات چ فروغی ص 752 ).
ما بهای خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم.
مولوی.