جان ای• کریتون. جان اندرو کریتون ( John Andrew Creighton ) ( زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۸۳۱ – درگذشتهٔ ۷ فوریه ۱۹۰۷ ) ، یکی از نخستین بازرگانان و انسان دوستان اوماها، نبراسکا و بانی دانشگاه کریتون بود. جان که برادر کوچکتر ادوارد کریتون بود، مسئولیت انواعی از مؤسسات را در سراسر شهر اوماها برعهده داشته و پاپ لئون سیزدهم برای قدردانی از کارهای وی در دانشگاه کریتون، جامعه کاتولیک در اوماها و به طور کلی در شهر اوماها، لقب اشرافی برای وی اعطاء نمود. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
کریتون در شهرستان لیکینگ، اوهایو زاده شد، نخستین شغل او کار برای برادرش ادوارد بوده و مأموریت وی وصل یک خط تلگراف از کلیولند به تولیدو بود. در ۱۸۵۲ میلادی، او در مدرسه دومینیک سنت جوسیف در نزدیکی سومیرسیت، اوهایو پذیرفته شد. در ۱۸۵۶ میلادی او به عنوان منشی یک بازرگان محلی به کلیولند آمد و در ۱۸۶۰ میلادی او دو کار برای انتقال چهارپاها و محموله از اوماها به دنویر، کلرادو را بر عهده گرفت. تقریباً در همین زمان، ادوارد قراردادی برای نصب ۷۰۰ مایل ( ۱٬۱۰۰ ) خط تلگراف پاسفیک که نخستین تلگراف بین قاره ای در ایالات متحده بود، را دریافت نمود. جان به عنوان رئیس ساخت و ساز استخدام شد. کریتون در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی به معدن طلا در مونتانا سفر نموده و در نهایت یک خط تلگراف را میان سالت لیک سیتی در ایالت یوتا و هلنا در ایالت مونتانا نصب کرد. [ ۴]
هنگامی که کریتون در ایالت مونتانا زندگی می کرد، از او به عنوان کسی که در راستای پاکسازی ایالت از قانون شکن های که این ایالت را برای زندگی نامساعد کرده بودند همکاری نمود، تحسین می گردد. در ۱۸۶۵ میلادی، پس از این که او مورد حمله قرار گرفته و پای او کسر کرد، یک روزنامه محلی نوشت «به باور ما، تنها راهی که می توان جان کریتون را کشت این است که سر او را قطع کرد و سپس بدن او را با خود برد». در جریان همین دوره زمانی، کریتون از سوی سرپرست فرماندار کل ایالت مونتانا، توماس فرانسیس میگر، لقب «سرهنگ» را دریافت کرد.
جان کریتون در ۱۸۶۸ میلادی به طور دائم به اوماها برگشت و در آنجا تجارت بقالی را در منطقه جابرز کانیون آغاز کرد. او در ۱۸۶۸ میلادی با سارا ایملی ویرهام که خواهر ماری لوکریتیا کریتون، همسر برادرش ادوارد، بود ازدواج کرد. زمانی که ادوارد به طور ناگهانی در ۱۸۷۴ میلادی درگذشت، همسر وی ماری به آرمان او برای ساختن یک کالج آزاد در نبراسکا متعهد ماند. ماری نیز در ۱۸۷۶ میلادی وفات نموده و مقدار هنگفتی پول همراه با دستورهای جدی برای بنیان گذاری یک کالج به افتخار شوهرش، به جا گذاشت. جان، پسر عموی وی جیمز و هرمان کونتزی که یک بانکدار و دوست خانوادگی آن ها بود، اجراکنندگان خواسته ادوارد بودند. در این شغل خود، آن ها مکان فعلی دانشگاه را خریداری نموده و به بلند کردن چیزی شروع کردند که امروزه به نام کریتون هال یاد می گردد. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکریتون در شهرستان لیکینگ، اوهایو زاده شد، نخستین شغل او کار برای برادرش ادوارد بوده و مأموریت وی وصل یک خط تلگراف از کلیولند به تولیدو بود. در ۱۸۵۲ میلادی، او در مدرسه دومینیک سنت جوسیف در نزدیکی سومیرسیت، اوهایو پذیرفته شد. در ۱۸۵۶ میلادی او به عنوان منشی یک بازرگان محلی به کلیولند آمد و در ۱۸۶۰ میلادی او دو کار برای انتقال چهارپاها و محموله از اوماها به دنویر، کلرادو را بر عهده گرفت. تقریباً در همین زمان، ادوارد قراردادی برای نصب ۷۰۰ مایل ( ۱٬۱۰۰ ) خط تلگراف پاسفیک که نخستین تلگراف بین قاره ای در ایالات متحده بود، را دریافت نمود. جان به عنوان رئیس ساخت و ساز استخدام شد. کریتون در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی به معدن طلا در مونتانا سفر نموده و در نهایت یک خط تلگراف را میان سالت لیک سیتی در ایالت یوتا و هلنا در ایالت مونتانا نصب کرد. [ ۴]
هنگامی که کریتون در ایالت مونتانا زندگی می کرد، از او به عنوان کسی که در راستای پاکسازی ایالت از قانون شکن های که این ایالت را برای زندگی نامساعد کرده بودند همکاری نمود، تحسین می گردد. در ۱۸۶۵ میلادی، پس از این که او مورد حمله قرار گرفته و پای او کسر کرد، یک روزنامه محلی نوشت «به باور ما، تنها راهی که می توان جان کریتون را کشت این است که سر او را قطع کرد و سپس بدن او را با خود برد». در جریان همین دوره زمانی، کریتون از سوی سرپرست فرماندار کل ایالت مونتانا، توماس فرانسیس میگر، لقب «سرهنگ» را دریافت کرد.
جان کریتون در ۱۸۶۸ میلادی به طور دائم به اوماها برگشت و در آنجا تجارت بقالی را در منطقه جابرز کانیون آغاز کرد. او در ۱۸۶۸ میلادی با سارا ایملی ویرهام که خواهر ماری لوکریتیا کریتون، همسر برادرش ادوارد، بود ازدواج کرد. زمانی که ادوارد به طور ناگهانی در ۱۸۷۴ میلادی درگذشت، همسر وی ماری به آرمان او برای ساختن یک کالج آزاد در نبراسکا متعهد ماند. ماری نیز در ۱۸۷۶ میلادی وفات نموده و مقدار هنگفتی پول همراه با دستورهای جدی برای بنیان گذاری یک کالج به افتخار شوهرش، به جا گذاشت. جان، پسر عموی وی جیمز و هرمان کونتزی که یک بانکدار و دوست خانوادگی آن ها بود، اجراکنندگان خواسته ادوارد بودند. در این شغل خود، آن ها مکان فعلی دانشگاه را خریداری نموده و به بلند کردن چیزی شروع کردند که امروزه به نام کریتون هال یاد می گردد. [ ۵]
wiki: جان ای• کریتون