( جان آسودن ) جان آسودن. [ دَ ] ( مص مرکب ) استراحت کردن. فارغ البال شدن. آرامش یافتن. استراحت کردن روح : بوس تو نیازموده ام لیکن دشنام دهی که جان بیاسایم.؟