( جان آدم ) جان آدم. [ ن ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح آدم. روان آدم. || کنایه از چیز غریب و کمیاب : این حرف نقش لوح مزار سکندر است بگذار آب خضر مگر جان آدم است.
محمداسلم سالم ( از بهار عجم ).
|| شراب : ای جان آدم اینهمه قالب تهی نبود سازند از برای تو کاواک شیشه را.