جامی عبدالرحمن

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] عبدالرحمن جامی به سال 817 در خرجرد(یا خرگرد)جامی از نواحی هرات چشم به جهان گشود.پدر او نظام الدین احمد دشتی از دشت اصفهان به خرجرد مهاجرت کرده بود.
جامی در سنین کودکی همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به کسب علوم دینی و ادبی کرد.از اوایل حال استعداد عجیبی در فهم مسائل علمی از خود نشان می داد و در طی چند سال در علوم نقلی و عقلی متبحر شد.صفی الدین علی در رشحات عین الحیات،یکی از کتابهای معتبر در شرح حال جامی، نقل می کند که در جوانی حتی در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضی زاده رومی همپایه شد.
در مورد تبحر جامی در هیأت و نجوم عبدالغفور لاری راجع به علی قوشچی (ف 879)، که خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشکیل رصدخانه الغ بیگ در سمرقند بود و زیج الغ بیگ را به پایان رساند،چنین می نویسد:مدتی قوشچی را «مسئله ای مشکل بوده است در علم هیأت...و از هیچ محل مشکل وی حل نمی گشته، تا آنکه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ایشان (یعنی جامی)رسیده است و از ایشان استفسار نموده، و ایشان حل مشکل وی کرده است».
لاری قدرت قوه عقلی و تعمق جامی در علوم متعدد را معلول انتساب او به طریقه صوفیه نقشبندیه می داند، که آن «ممد تعقل و مقوی قوت مدرکه»او بوده است. شک نیست که برای درک مقام علمی و شعری جامی فهم این نسبت در درجه اول اهمیت است.خود جامی نیز این نسبت را در زندگی و افکار خویش کاملا مؤثر می دانست.تصوف از نظر او حقیقت اسلام بود، و از پرتو سیر و سلوک صوفیانه بود که به اعلا مراحل عرفان نظری و عملی رسیده بود.مقصود از «عملی»این است که عرفان او فقط «علمی» و نظری نبود، بلکه به حقایق اسلام از طریق ذوق نیز پی برده بود.حقیقت اسلام توحید است، و توحید برای اینکه در وجود انسان تحقق یابد نمی تواند ذهنی بماند، بلکه باید در دل سالک سرایت کند.به قول جامی،«فرق است میان یکتا گفتن و یکتا بودن»، و او خود بدون شک به مرحله «یکتا بودن» رسیده بود،چنانکه عبدالغفور لاری در ضمن شرح حال او مکرر به این نکته اشاره کرده است.
استغراق و استهلاک جامی در حقیقت دین و عرفان ناچار در تمام آثار او متجلی شده است،چنانکه عبدالغفور لاری نقل می کند که جامی درباره خود گفته است، «سر وحدت و معنی توحید چنان غالب شده است که دفع وی را از خود نمی دانیم، و در این هیچ اختیاری نیست.هیچ چیز قبل از این معنی در خاطر نیاید.این معنی پیش همه گرفته است.«ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله.» پس از نظر عملی و ذوقی جامی مظهر مقام فناء و بقاء بود،زیرا خود به این مرحله از سیر و سلوک رسیده بود؛ و از نظر عقیده و رأی چون تابع مکتب شیخ اکبر بود، ناچار مقام وصال خود را به شیوه این مکتب بیان می کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس