جامکیه. [ م َ کی ی َ ] ( اِ ) معرب جامگی. ماهانه. انعام. وظیفه. راتبه. ( ناظم الاطباء ). مأخوذ از جامگی از ریشه جامه ( لباس ) که در اصل اجرت نگاهدارنده لباس است و در تداول به معنی مزد، اجرت ، مقرری ، مستمری ، مزدوری و اجیری است : و لم یأخذ جامکیة، ولا لبس تشریفاً. ج ، جوامک و جماکی. جوامک المدارس ؛ حق القدم یک معلم. جامکی با افعال اعطی ، عمل له ، اطلق له ، وضع له ، قرر، وصل استعمال میشود. ( از دزی ج 1 ).