جامه قلمی. [ م َ / م ِ ی ِ ق َ ل َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جامه ای که آجیده آن بفاصله قلم بود و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ( بهار عجم ) : بس که زدم تکیه به روی حصیرشد قلمی جامه عریانیم.مخلص کاشی ( از بهار عجم ).