محقق کردن، برآورده کردن
تبدیل به واقعیت کردن
اجرایی کردن،
ایده، طرح یا هدفی را محقق ساختن
تبدیل به واقعیت کردن
اجرایی کردن،
ایده، طرح یا هدفی را محقق ساختن
آرزو راندن ؛ جامه عمل بدان پوشاندن. بدان تحقق دادن. برآوردن آرزو:
بیک دو شب ، بسه چار اهل ، پنج شش ساعت
بهفت هشت حیل ، نه ده آرزو راندیم.
خاقانی.
بیک دو شب ، بسه چار اهل ، پنج شش ساعت
بهفت هشت حیل ، نه ده آرزو راندیم.
خاقانی.
جامه ی انجام پوشاندن
محقق نمایند
اجرا کردن - قانونی کردن - اداره کردن
تحقق یافتن - واقعی کردن