جام گذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) جام را بر زمین گذاشتن. جام نهادن. جام را در جایی قرار دادن. جام را فرو گذاشتن. جام را ترک کردن : آن کس که ذوق باده برو تلخ مینمودبگذاشت جام شربت و میل شراب کرد.فغانی شیرازی ( از ارمغان آصفی ).