جام عالم بین

لغت نامه دهخدا

جام عالم بین. [ م ِ ل َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جام جم. جام جهان نما :
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی.
حافظ.
رجوع به جام جهان نما شود.

فرهنگ فارسی

فردوسی در (( داستان بیژن با منیژه ) ) پس از تشریح زندانی شدن بیژن بامر افراسیاب در چاه و جستجوی گیو پدر وی و مایوس شدن او در عنوان (( دیدن کیخسرو و بیژن را در جام گیتی نمای ) ) گوید : (( پس آن جام بر کف نهاد و بدید درو هفت کشور همی بنگرید زکار و نشان سپهر بلند همه کرد پیدا چه و چون و چند ز ماهی بجا اندرون تابره نگاریده پیکر بدو یکسره چه کیوان چه هرمز چه بهرام و شیر چه مهر و چه ماه چه ناهید و تیر همه بودنیها بدواند را بدیدی جهاندار افسونگرا . ) ) ( شا. بخ . ۱٠۹۹:۴ ) این جام به (( جام کیخسرو ) ) مشهور بود تا در قرن ششم به مناسبت شهرت جمشید و یکی دانستن او با سلیمان جام مزبور را بجمشید انتساب دادند و (( جام جم ) ) و (( جام جمشید ) ) گفتند : (( آب حیوان چون به بتاریکی در است جام جم در دست جان خواهد نهاد . ) ) ( عطار نیشابوری ) جام مزبور را (( جام گیتی نما ) ) و (( آینیه گیتی نما ) ) و ((جام جهان نما ) ) و (( جام جهان آرا ) ) و (( جام جهان بین ) ) و (( جام عالم بین ) ) نیز نامیده اند .

پیشنهاد کاربران

بپرس