جام بین قاره ای ۱۹۷۶ شانزدهمین دوره از جام بین قاره ای فوتبال بود که بین باشگاه بایرن مونیخ، قهرمان جام باشگاه های اروپا ۷۶–۱۹۷۵، و باشگاه کروزیرو، قهرمان جام لیبرتادورس ۱۹۷۶ برگزار شد.
بایرن مونیخ از میهمانان برزیلی خود برای بازی رفت در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ پذیرایی کرد. کارکنان زمین تصمیم گرفتند با یک جت آب با لایه ضخیم برفی که زمین ورزشگاه المپیک را پوشانده بود مقابله کنند، اما این اقدام نابخردانه فقط اوضاع را بدتر کرد و سطح بازی تقریباً شبیه یک پیست یخ بود. علیرغم شرایط قطب شمال، جمعیت ۲۰، ۰۰۰ نفری خود را به سمت زمین رساندند تا شاهد چرخش کروزیرو در نمایش زنده تر باشند. پیش از اینکه گرد مولر گل اول را به ثمر برساند، نیروهای دفاعی ورزشگاه ثابت قدم بودند. ۱۰ دقیقه مانده به پایان بازی، اولی هونس از زمین بازی اخراج شد و دو دقیقه بعد، یوپ کاپلمان گل دوم را برای بایرن به ثمر رساند. [ ۱]
مونیخ سه روز قبل از کریسمس برای بازی بازگشت به برزیل سفر کرد. تیم آلمانی با جت لگ و تنها پس از چهار ساعت در رختخواب، وارد جوی باورنکردنی شد که ۱۱۷، ۰۰۰ جمعیت به دنبال دفاع از برتری خود بودند. دروازه بان سپ مایر و لیبرو فرانتس بکن باوئر در فرم فوق العاده ای بودند و باواریایی ها با یک تساوی بدون گل جام را به دست آوردند. [ ۱]
تا به امروز، میله های مونیخ بر سر شایستگی های نسبی فرانتس بکن باوئر و گرد مولر، که یکی یک استراتژیست تمام عیار و دیگری یک گلزن کاملاً بی رحم است، طنین انداز شده است. «قیصر»، تجسم هنر گمشده از همه چیز و موقعیت لیبروی رویایی، مهم ترین تأثیر بر فلسفه بازی بایرن در این دوران بود، اما او هرگز نمی توانست چنین کلکسیون مدال های درخشانی را بدون قدرت ضربه آور خارق العاده مولر که باعث زدن گل اول بازی شد جمع آوری کند. در آن زمین لغزنده، مولر دراز کشید و به نوعی با پای چپش به توپ رسید. با این حال، او که می دانست تقریباً مطمئن است که پای خود را روی یخ استادیوم المپیک از دست خواهد داد، به نحوی شاهکار شگفت انگیزی را انجام داد که توپ را پشت سر خود می کشید، می چرخید و با پای راست خود گوشه پایینی را پیدا می کرد. مولر همه اینها را در یک حرکت مدیریت کرد، زیرا در غیر این صورت تعادل خود را از دست می داد و فرصت را از دست می داد. [ ۲]
مردم فوتبال آلمان، دتمار کرامر را با نام «ناپلئون» می شناختند. فرانتس بکن باوئر با احترام او را «پروفسور» خطاب می کند، نشانه ای از احترام که قیصر هنوز از آن استفاده می کند. کرامر در دو نوبت قبل از پیروزی مقابل کروزیرو، بایرن را به قهرمانی در جام باشگاه های اروپا رساند و بنابراین به عنوان یکی از موفق ترین مربیان تاریخ باشگاه شناخته می شود. کرامر که قبل و بعد از حضورش در بایرن در چندین کشور مختلف مربیگری کرده و دارای نشان لیاقت فدرال آلمان و دو مقام استادی افتخاری است، ادعا کرد که در طول یک حرفه بسیار متنوع یک حقیقت بزرگ را آموخته است: "من آموخته ام. هیچ کس نمی تواند تشخیص دهد که آیا کسی یک فرد خوب یا بد است، فقط به این دلیل که او سیاه، سفید، زرد، قرمز یا سبز است. »[ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبایرن مونیخ از میهمانان برزیلی خود برای بازی رفت در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ پذیرایی کرد. کارکنان زمین تصمیم گرفتند با یک جت آب با لایه ضخیم برفی که زمین ورزشگاه المپیک را پوشانده بود مقابله کنند، اما این اقدام نابخردانه فقط اوضاع را بدتر کرد و سطح بازی تقریباً شبیه یک پیست یخ بود. علیرغم شرایط قطب شمال، جمعیت ۲۰، ۰۰۰ نفری خود را به سمت زمین رساندند تا شاهد چرخش کروزیرو در نمایش زنده تر باشند. پیش از اینکه گرد مولر گل اول را به ثمر برساند، نیروهای دفاعی ورزشگاه ثابت قدم بودند. ۱۰ دقیقه مانده به پایان بازی، اولی هونس از زمین بازی اخراج شد و دو دقیقه بعد، یوپ کاپلمان گل دوم را برای بایرن به ثمر رساند. [ ۱]
مونیخ سه روز قبل از کریسمس برای بازی بازگشت به برزیل سفر کرد. تیم آلمانی با جت لگ و تنها پس از چهار ساعت در رختخواب، وارد جوی باورنکردنی شد که ۱۱۷، ۰۰۰ جمعیت به دنبال دفاع از برتری خود بودند. دروازه بان سپ مایر و لیبرو فرانتس بکن باوئر در فرم فوق العاده ای بودند و باواریایی ها با یک تساوی بدون گل جام را به دست آوردند. [ ۱]
تا به امروز، میله های مونیخ بر سر شایستگی های نسبی فرانتس بکن باوئر و گرد مولر، که یکی یک استراتژیست تمام عیار و دیگری یک گلزن کاملاً بی رحم است، طنین انداز شده است. «قیصر»، تجسم هنر گمشده از همه چیز و موقعیت لیبروی رویایی، مهم ترین تأثیر بر فلسفه بازی بایرن در این دوران بود، اما او هرگز نمی توانست چنین کلکسیون مدال های درخشانی را بدون قدرت ضربه آور خارق العاده مولر که باعث زدن گل اول بازی شد جمع آوری کند. در آن زمین لغزنده، مولر دراز کشید و به نوعی با پای چپش به توپ رسید. با این حال، او که می دانست تقریباً مطمئن است که پای خود را روی یخ استادیوم المپیک از دست خواهد داد، به نحوی شاهکار شگفت انگیزی را انجام داد که توپ را پشت سر خود می کشید، می چرخید و با پای راست خود گوشه پایینی را پیدا می کرد. مولر همه اینها را در یک حرکت مدیریت کرد، زیرا در غیر این صورت تعادل خود را از دست می داد و فرصت را از دست می داد. [ ۲]
مردم فوتبال آلمان، دتمار کرامر را با نام «ناپلئون» می شناختند. فرانتس بکن باوئر با احترام او را «پروفسور» خطاب می کند، نشانه ای از احترام که قیصر هنوز از آن استفاده می کند. کرامر در دو نوبت قبل از پیروزی مقابل کروزیرو، بایرن را به قهرمانی در جام باشگاه های اروپا رساند و بنابراین به عنوان یکی از موفق ترین مربیان تاریخ باشگاه شناخته می شود. کرامر که قبل و بعد از حضورش در بایرن در چندین کشور مختلف مربیگری کرده و دارای نشان لیاقت فدرال آلمان و دو مقام استادی افتخاری است، ادعا کرد که در طول یک حرفه بسیار متنوع یک حقیقت بزرگ را آموخته است: "من آموخته ام. هیچ کس نمی تواند تشخیص دهد که آیا کسی یک فرد خوب یا بد است، فقط به این دلیل که او سیاه، سفید، زرد، قرمز یا سبز است. »[ ۳]
wiki: جام بین قاره ای ۱۹۷۶