جاسر. [ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از جُسور و جَسارة. دلیر. بلندبالا. ج ، جاسرون. ( اقرب الموارد ). دلیر و بهادر. ( ناظم الاطباء ). || اقدام کننده. ج ، جُسر و جُسُر. ( اقرب الموارد ).بی باک. کسی که با جرأت و دلیری بکاری اقدام کند.
فرهنگ فارسی
دلیر بلند بالا ( اسم صفت ) جسور بی پاک گستاخ .
فرهنگ معین
(س ) [ ع . ] (ص . ) جسور، بی باک .
فرهنگ عمید
۱. جسور، دلیر، بی باک. ۲. گستاخ.
گویش مازنی
/jaa sar/ سرجا – درجای خود - در ذخیره گاه – نهان گاه